با سلام ودرود به جناب الهی شاعر متعهد و خوب این اثر
گفتنی ها را دوستان گفته اند و حقیر برای تاکید موافقت و گفتگوی جانبی اجازه می خواهم
با نظر هر دو منتقد در لزوم وجود ) است ( موافقم ) وجود} است --)موسیقی کناری این بند را قوت می دهد
البته فراموش نکنیم که شاعر در اینجا لحن صمیمانه دارد توجه به تر کیب های ) ) دست انداختن (دستهای کوچکم ( هی )
نشان از گفتگوی خودمانی شاعر دارد و می تواند یک ویژگی مثبت تلقی شود جناب خصلتی به ویژگی مثبت تصویر سازی اشاره داشته اند و با نظر ایشان در تعلیق پایانی نیز موافقم همچنین با نکات مثبت و کلیدی مورد اشاره دوست عزیزم جناب پور افشار در بخش اول نقدشان موافقم و دقت نظر منتقد در نگاه پرسشگری که در تنگناهای جامعه شناختی این شعر را مورد انتقاد نسبی قرار داده است قابل تحسین است اما در اینجا مانعی برای طرح مفاهیم جامعه شناختی این شعر وجود ندارد به نظرم با تمر کز بر روی ) دستهای کوچکم ) که شاعر هی با انها دست می زند مخاطب می تواند به کودک درونی شاعر دسترسی پیدا کند به واقع انچه مدرنیستها به عنوان وجود مرکز شعر و جلب توجه مخاطب به مرکز یاد آوری می کنند برای برداشت مفاهیم مورد نظر بسیار مهم است در واقع همین وجود مر کز در شعر از تکنیک های به روز بخشی از ادبیات مدرن به عنوان ادبیات چپ گرا و التقاطی در دهه چها و پنجاه مطرح شد و یکی از مهمترین دلایل عبور مدرنیست ها از شعر نیمایی بود انها معتقد هستند در اکثر متن های موزون چه شعر های دارای قالب و چه قالب شکسته مرکز وجود ندارد لازم به ذکر است شاعران بزرگ دهه اول انقلاب مانند سلمان هراتی حسن حسینی قیصر امین پور علیرضا قزوه محمد رضا عبد الملکیان یوسفعلی میرشکاک و محمد رضا مهدیزاده با ورود به متن های آزاد دارای مر کز مثبت به مقابله با ادبیات التقاطی پرداختتند

بنام حق
سلام و عرض ادب
شعر آقای الهی نمونه مناسبی از شعر سپید است در پشت اشعارش همیشه یک فکر نو و یک دیدگاه نو وجود دارد و نوعی آوانگارد مختصر در شعر ایشان دیده می شود. همچنین از خصوصیات شعر ایشان رعایت کردن مختصات شعر سپید از جمله موجز بودن شعر،موسیقی درونی و مصرع بندی مناسب شعر است دراین شعر نیز که با بازی های زبانی و لفافه گویی مواجه نیستیم یک فرم زیبا در شعر دیده می شود و ارتباط تمام مصاریع کاملا منطقی است و هیچ واژه و عبارتی اضافه دیده نمی شود.
اما بنده مواردی بر این شعر ذکر می کنم:
1-دوست داشتم از نظر جامعه شناسی ادبیات شعر آقای الهی را بررسی کنم که دلیل وجود آمدن سمبل کبوتر و جماعتی که سر به هوا هستند و شاعر می خواهد هر چه زودتر حتی اگر عمری را صرف این کند دست بزند تا این کبوتر بپرد چیست مقوله بررسی جامعه شناسی ادبیات البته گسترده تر از این است و بررسی جامعه شناختی پدید آمدن شخصیتها و سمبلهای شعر بخش کوچکی از آن است
2-زیباشناختی:به جز کبوتر که سمبل است آرایه های متنوعی در شعر مثل تشبیه دیده نمی شود
3- نشسته در اصل نشسته است ماضی نقلی است که بهتر است –است- آن را بیاورد
با آرزوی موفقیت برای همه و آقای الهی عزیز

با سلام.در سطر دوم با نظر جناب پور افشار موافقم.وجود "است"سطر را قوی تر میکند.اما سطر بعد را سطر موفقی ندیدم( و براي بار آخر هم نخواهد بود!) .هیچ اتفاق شاعرانه یا تصویر خاصی .در این سطر وجود ندارد.من پیشنهادم حذف این سطر است.
ویژگی مهم ادامه شعر در تصویر سازی است که به خاطر وجودکبوتر وجماعت سر به هوا ایجاد شده است.ایجاد فضایی ملموس با استفاده از واژه های دم دست وبه دور از پیچیده گویی باعث هم ذات پنداری مخاطب وهمراه شدن با این پاره از شعر میشود..هرچند دلیلی منطقی وشاید قابل اقناع برای جماعت سربه هوا وپردادن کبوتر وجود ندارد. یا حداقل بنده به عنوان یک مخاطب شعر به این دشواریابی دچار شده ام.
به نظر من شعر میتوانست بعد از سطر "هی دست بزنم" تمام شود.

عاشقانه زیبا یی بود مرحبا

سلام و درود گرامی

سلام جناب الهی
آثارهای شما همواره دلنشین اند
تصویرها دوست داشتنی و بهتر عرض کنم انتظارم را به خوبی براورده می کنند

درود بر استاد الهی عزیز