با سلام. زيبا است. فقط:
هی زخمه بزن برتن ِ گیتار و بگو....
در خصوص مصراع فوق، نكتهاي به ذهن اين حقير رسيد و آن اينكه زخمه را بر سيم (يا همان تار) ميزنند نه بر تن ساز. دوم اينكه آيا بهتر نيست از سازهاي ايراني مثل تار و سهتار نام برده شود؟
هی زخمه بزن برتن ِ «اين تار» و بگو....
عذرخواهم.
|
وقتی که پلنگ از لبه ی بام افتاد گفتند حواسش به تماشای تو بود سلام بر شما سه رباعی بی نظیز اط شما خواندم پاینده باشید تن تنبور هم بسیار خوش نشسته است
|
وقتی که تبر به دست خود می گیری احساس بدِ درخت را می بینی
|
سلام سيد جان
رباعي هاي خوبي بود
لذت بردم عزيز
|
سلام خوبی شاعر؟ عاشق شده ای..!? منگ و خمار آمده ای هرجور دلت خواسته بار آمده ای هی زخمه بزن برتن ِ گیتار و بگو.... که با دل تنگ خود کنار آمده ای مصرع سوم خیلی اذیت کننده ست اما شاعرش همچنان دوست داشتنی ست
|
درود بر شما زيبا سروده هاي شمارا خواندم دست مريزاد.
|
درود.سید عزیز.از رباعیات خوبت لذت بردم.فقط مصراع دوم بیت اول رباعی نخست را ویرایشی بکن.مثلا بگو:هی زخمه بزن بر تن این ساز و بگو...چرا؟چون گیتار از ادوات موسیقی است که برخلاف سازهای زخمه پذیر زخمه بردار نیست.ویولن زخمه بردار است و برخی سازهای دیگر.بدرود.
|
سلام بر شما دلنشین سرودید دست مریزاد
|