ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چله نشینی...
خزان به چله نشستم
چو عنکبوت  به غاری
و تار بسته گسستم
که گل نبود و هزاری
هزار دیده شدم تار
-با هزار حنجره خاموش
که با ظهور زمستان
دلم بهار نمی خواست
و یاد سبزه هم از بار دل
که باره ی غم بود
به قدر ژاله ای از گونه های لاله
نمی کاست
***
خزان به چله نشستم
چو عنکبوت به غاری
نسیم آمد و پروانه
تا که پلک گشودم
و...
چکه چکه ی قندیلهای یخ...
چه؟ بهار است؟
و صوت مبهم خفاش بود اینکه شنودم:
-بهار پنجره بگشود و بست
یار نیامد...
و باد قهقه سر داد و قاصدک به دلم گفت:
هزار بار خزان را اگر به چله نشستی
و تار بسته گسستی
ز من تو را خبر این است:
خود بهار نیامد.

کلمات کلیدی این مطلب :  چله ، نشینی... ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/16 در ساعت : 6:29:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  2813


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1391/8/17 در ساعت : 8:58:48
عباس خوش عمل با غز ل های عارفانه و شبه اجتماعی شعر طنز و بیشتر آیینی در دهه پنجاه شصت و هفتاد هشتاد و تا هم اکنون در حافظه ادبی قاطبه ی دوستداران ادبیات نامی از خود به یاد گار گذاشته است و ردی از قلم او دیده می شود انچه در نگاه نخست در شعر خوش عمل دیده می شود باز جویی مفاهیم کلی دست انداز های سیاسی
بر خوردهای عاطفی و به شدت احساسی حتی در ژانر طنز است که گاهی از سوی مخاطبین خاص نوگرا از یک سو و مخاطبین کم پشتوانه فرهنگی و بی حوصله از سوی دیگر به سطحی نگری متهم است به عبارت بهتر نگاه زود گذر به شعر عباس خوش عمل به ویژه عدم دقت کارشناسی به غزل های پرشمار او در سبک عراقی و گاه سبک های تلفیقی در شعر کهن مانند مکتب وقوع و غیره باعث قضاوت نادرست از عیار شاعری اوست اما حقیقت این است که آثار عباس خوش عمل در هر قالب و ژ انری که باشد اثری قابل توجه است که اگر نه تمامی مولفه های تعریف شده در آن حوزه ادبی حداکثر انها را دا راست شاهد مثال این مدعا همین شعر نیمایی چله نشینی است که از کارهای دهه شصت شاعر است شاعری که به دور از ژست های هنرمندانه و بدون هیچگونه شانتاژ خاص و ساپورت گروهی و انجمنی توناسته است در میان خیل پرشمار شاعران امروز همچنان حضور داشته باشد عباس باقری شاعر و منتقد ادبی شعر امروز سطر به یاد ماندنی در نقد اولین مجموعه شعر عباس خوش عمل دارد " تنفسی عمیق در فضای دیروز " با امید تمرکز بیشتر شاعر فرهیخته عباس خوش عمل بر روی غزل سبک و ارایه آن در این سایت برای همه دوستداران شعر پر شورش و از جمله این حقیر که افتخار شاگردی استاد را دارم
علی میرزائی
1391/8/16 در ساعت : 11:10:38
درود استاد نازنین
دل نشین است و متفاوت
لذت بردم
کسی که زمستان باشد
بهارش
پاییزش
معلوم است.
««««««««««««««««««««««
السلام ای ادیب فرزانه
روزهای شما بهاری بود
بر سر شاخسار عمر شما
تا به روز جزا قناری باد
وز خداوندگار عز و جل
سهم سرکار رستگاری باد
دور از آن دل همیشه منیر
رنج و اندوه و بیقراری باد
بر علی میرزائی مفضال
که بود جزو نخبه ی ابدال
می فرستم درود پیوسته
آفرین اوستاد وارسته...
مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/16 در ساعت : 8:46:34
سلام جناب خوش عمل عزيز



كار زيباي شما را خواندم



ياعلي
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود.برای ارادتمند مایه ی سرور و مباهات است که خواننده ی اثرم ادیبی چون شماست.
دکتر آرزو صفایی
1391/8/16 در ساعت : 12:12:41
سلام استاد
سپید موی زمستان اگر بهار دل انگیزش پاییز شود
حکایت درد میشود که پی درمان مجنونی میکند
بسیار زیباست دست مریزاد
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
دکتر بانوی فرزانه.سپاسگزارم.
زهرا شعبانی
1391/8/16 در ساعت : 9:48:22
درود بر جناب خوش عمل گرامی...
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
...وسلام بر شما شاعر توانا.
طه افضلی
1391/8/16 در ساعت : 17:0:30
سلام استاد مهربان و عزیزم

متفاوت و دلنشین بود
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر طاهای عزیز خوش روی و خوشخوی.از لطی که به ارادتمند داری سپاسگزارم.
نغمه مستشارنظامی
1391/8/17 در ساعت : 0:16:42
سلام استاد
-بهار پنجره بگشود و بست
یار نیامد...

این چله نشینی ها جواب خواهد داد و روزی بهار خواهد آمد
دعای شما بی اثر نخواهد ماند
دعایمان کنید بزرگوار
«««««««««««««««««««««««««««««
درود بر مهین بانوی شعر و ادب معاصر.چاکرنوازی فرموده اید.من محتاج ادعیه ی زاکیه ی سرکار علیه ام.
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/8/16 در ساعت : 12:46:49
اگر به باغ دلي سبزه هاي عشق دميد

خزان خزينه ي رو يشگر بهاران است

سلام استاد عزيز

از شعرتان لذّت بردم

دست مريزاد.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
محمود کریمی نیا «کریما»
شعرت به دل من بود نسیما....
محمد وثوقی
1391/8/17 در ساعت : 18:44:22
سلام حضرت استاد عزیز
شعر لطیفی است. این‌که عنکبوت نه به‌خاطر نبودن موازی همیشگی‌اش (مثلاً مگس، که لابد در پاییز مثل دیگر حشرات کمیاب‌ است) بل‌که به‌سبب نبود گل و بلبل تارش را جمع کرده باشد یا گسسته باشد برایم جالب بود. اما از همه جالب‌تر تبدیل شدن عنکبوت تارباز به عنکبوت نظرباز بود: هزار دیده شدم تار.
معمولاً شعرهای روایی بدیعی‌اند تا بیانی؛ این شعر هم از این لطیفه بهره‌مند است...
یک پیشنهاد یا سؤال هم دارم: چه می‌شود اگر در پایان‌بندی شعر، جواب شرط، محذوف و فهم و حدسش به خواننده سپرده شود؟
مستدام باشید
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
درود بر ادیب فرهیخته و فهیم.از دیدگاه جالبتان مستفیض شدم.حقیقت این است که این شعر یادگار دوران جوانی است.مال دهه ی 60 است که ارادتمند از شعرسنتی گرایشی به شعر نو-نیمائی-پیدا کرده بودم.دلواپس بودم که نکند درجش در میانسالی ام -با دیدگاهها و طرز سخن متفاوت-مناسب نباشد اما با خود کنار آمدم چون دیدم هنوز هم دوست می دارم این طفل ناقص الخلقه را و...باقی بقایتان.
علی‌رضا دل‌خوش
1391/8/16 در ساعت : 10:34:18
بهار پنجره بگشود و بست ، يار نيام...........

بسيار زيبا بود استاد.

بقول ما آذري ها: ياشا.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود و رسیدن بخیر.ستاره سهیل شده اید جوانمرد.
علی اکبر افضلی
1391/8/16 در ساعت : 15:2:0
سلام بر شما استاد ارجمند جناب خوش عمل

بهاری باشید...و بهاری بمانید انشاالله

سلامتی و آرامش شما را آرزومندم

یا علی
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءئ
درود بر ادیب قرزانه.از حسن نظرتان ممنونم.سربلند باشید.
بازدید امروز : 27,443 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,650
logo-samandehi