خصوصی:
باسلام وادب واحترام خدمت سرکارخانم طغیانی : عنوان و موسیقی سروده ی شما دلنشین بودوباعث خوانش چند باره .اما چندنکته به نظرم آمد که جسارتا عرض می کنم :
1- باتوجه به روانی غزل بسیاری از موارد مصراع ها ی فرد پاسخگو ی مصراع ها ی زوج نیستند مثلا :
* امشب از باده ویادتو و عشقی سرشار ، همه ی کون ومکان بازخبرخواهم کرد یعنی چه ؟ حتما منظورتان این بوده که امشب من از باده ، یادتو وعشقی سرشار همه کون ومکان (را) خبرخواهم کرد ، از چه چیزی خبرخواهی کرد ؟!! باده ویادتو وعشقی سرشار چه نقشی دارند؟!!
* قحط سالی شده ، ای ماه جادویی بیرون بیا ، من راه شیری توهستم ، از چه کسی گذر خواهم کرد ؟!!
* این نفس بانفس تو زنده است و از عشق تو پیر شده (انصافا مصراع بسیار قشنگ ودلنشینی ست) ، گره های واژه را به تاج تو گوهر خواهم کرد ؟!!! مصراع دوم یعنی چه ؟!!
* تو سدره ی باغ من هستی ، سایه برسرم بگستران ، از بد حادثه ، دل ، برتو سپرخواهم کرد (مطمئنا منظورتان این بوده که در حوادث تلخ و بد ، عشق تو سپر دل من خواهد بود ) اما آیا این منظور را شعر می رساند؟!!! مطمئنا نه .
* گرعصای نگهت : بیت قشنگ وجانداری بود و حس وحال شاعرانه ی قشنگی داشت
* قوم عصیان زده ی دل از دوری تو فانی شده است ، با دم همچون عیساییت من شب را به سر خواهم کرد ؟!! ارتباط معنایی بین مصراع اول و دوم اصلا وجودندارد واین ارتباط خوب برقرار نشده .
* وبیت پایانی نیز همین طور : دلم سرسپرده است ، کاش تو همه عمرباشی ، لباس عافیت از عشق ، بیرون خواهم کرد .خودتان معنا کنید . جامه عافیت از عشق به درکردن یعنی چه ؟!!
نتیجه اینکه به نظر می رسد تمام ابیات برای کامل شدنشان چیزی کم دارند . زیاده گویی شد . جسارت من را به بزرگواری خود تان خواهید بخشید.موفق باشید
-----------------------------------
سلام وهزاران درود
ممنون از حضور ونظر خوبتون
ممنون از دقت نظر و آنالیز دلنوشته ام
خدارو شاکرم که ایراد عروضی بهش نگرفتین و ایراداتتون در قالب معنا ومضمون بود
اما موارد ذکرشده رو باید توضیح بدم خدمتتون .نمیشه بگم باهاشون مخالفم چون شاید من درست نتونستم حق مطلب رو ادا کنم .
میدونین که شعر عاشقانه بیشتر جوششی است تا کوششی وزیاد دست سراینده نیست
*امشب از باده و یاد تو و عشقی سرشار همه ی کون ومکان بازخبرخواهم کرد*
" امشب میخوام همه ی دنیا رو از عشق تو گه همه ی وجودم رو پر کرده ،خبر دار کنم.از حال و روزم که به باده پناه بردم.که یادت یک لحظه تنهام نمیذاره "
درسته که وزین نیست ولی منظور را می رسونه
*قحط سال تو شده ، ای مَه جادو به در آی راه شیری توام ؛ از کِه گذر خواهم کرد ؟*
از کِه گذر خواهم کرد : از تو نمیتونم بگذرم
*این نفس ، با نفست زنده و از عشق تو پیر عِقده ی واژه به تاج تو گُهر خواهم کرد*
عِقده به معنی گِره نیست طبق فرهنگ عمید به معنی گردنبند . قلاده.گلوبند هست که از این ودراین جا واین مصرع به این معنی است که واژه ها را به هم می بافم و بر تاج تو مانند گوهری آویزان خواهم کرد و با واژه های بکر تورا می ستایم
البته گویا اینجا اشتباهاً ضمه به جای کسره تایپ کردم . اینجا شرمنده از اشتباهم
* سدره ی باغ منی ، سایه بگستر به سرم از بدِ حادثه ، دل ، بر تو سپر خواهم کرد*
نه ! اشتباه متوجه شدین
منظور این بوده که