تفت یکی از شهرهای استان یزد است که خیلی سبز وتماشایی است.این شهر نیز در مسیر حضرت رضا علیه السلام به خراسان قرار داشته ومردم همه ساله روز عبور آنحضرت را جشن میگیرند

ای تفت، ای بهشت شکوفایی
جانت سرشته اند به زیبایی
مشکین نفس، نسیم تو می بارد
بر خستگان عشق، شکیبایی
پیداست در تبسم شیرینت
شوری ز شعله شعله ی شیدایی
خون می خورد انار تو از عشقی
بر می بَرد بهار تو از جایی
این نازنین سپید گل بادام
گل میکند به یاد سمن سائی
نقشی است در نگاه تو شورانگیز
از قامتِ بلندِ تمنّایی
دیری است ای به سبزه و گل آذین
معشوقِ ما و رشک ثریایی
در نخل و در حسینیه ات سرّی است
غوغای دسته های تو از نایی
ای دشت در دریغ تو طوفانی است
ای درِّه در درنگ تو دریایی
آری گذشته است زمانی دور
از خاک مشکبوی تو آقائی
آقای هر که بوده و خواهد بود
محبوب هر چه آهوی صحرائی
ای کاش کوه و دشت سخن می گفت
زان رفته می نمود رَدِ پایی
شرحی از آن سوار فلق می داد
وصفی از آن عبور تماشائی
آن آفتاب روشن دین و دل
آن دلبر همیشه ی هر جائی
آن هشتمین ستاره ظلمت سوز
شمس الشموس عرش اهورائی
این خاک تا همیشه گل افشان است
ز انفاس آن غریب مسیحائی
***
او رفته است و حادثه ها رفته است
مانده است زان قبیله دلارائی
یک مهرِ مهربان که بدو تشنه است
دنیای خسته با غم تنهائی
***
ای مهر از چه باز نمی گردی
ای عشق از چه باز نمی آیی