ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نه نثر نه شعر نه هیچ !! سیاسی سیاسی

 


نشستم دو ركعت نماز خواندم و تقديمش كردم ، نميدانم به مردم سوريه شايد و يا حرم هاي با صفايش .شايد هم شهداي بسيارش

نماز كه تمام شد واژه ها هجوم اوردند بر مغز شاعري كه بدجور دلش از سوريه درد دارد و با اينحال دوستش نيز دارد

شايد

شايد بايد اين حرف ها را مي گذاشتم سر ظهر مي نوشتم وقتي بازار شام شلوغ بود و اسمش را هم دروازه ساعت مي گذاشتم 

برو بپرس

از تك تك شيعيان أن  ديار ، هركدام برايت با اشك هايشان معنا ميكنند دروازه ساعت را و شايد يكي ان ميان برايت از زينب گفت ، گاه خودم را مي زنم به بي خيالي و هي تكرار مي كنم نفرين هاي زينب را ، بر قومي كه شايد ديگر اثري از آن نمانده باشد و شايد همين جنگ هاي داخلي امروز را آنها دامن مي زنند

با اين حال سوريه را دوست دارم و مي دانم حتي اگر معصوم آنجا حرم ندارد ولي عصمت الله طاهره اي آنجا قيامت برپا كرده و موج موج دل مي برد بانو

عرب ها را كه مي بينم گاهي دلم مي گيرد و بي اختيار اسد را تحصين ميكنم كه اگر بي حرمتي هاي لكه ننگ هايي به بقيع دلم را مي سوزاند ولي اينجا كسي خواهر حسين را محترم مي داند 


شام  اگرچه برايم حكايت تلخ جدايي را زنده خواهد كرد با اينحال اين روزها قصه قصه ديگريست . خيبر خواندنش شايد كمي در ذهن من گنگ باشد ولي آن پرچم محمد رسول الله در دستان علمدارشان حكايتي دارد برايمان از اغاز فصلي نو در جهان

سوريه اين بار چوب حمايت از مارا ميخورد و چه سخت است ببيني در آن هنوز بعد هزار و اندي سال بعد يكي چون يزيد چوب لاي چرخ مسلمانان ميكند و قطعنامه ها شروع مي شوند و بند هفت سازمان ملل تيغ ميكشد تا همه و همه بهانه اي شود براي كشتن كسي كه حب علي در سينه مي پروراند و محمد رسول الله هايش به او قد قامت الصلاه را آموخته و اتفاقا اين نماز خود را تا دل سياست ها و رفتار مردمش كشانده ، مردمي كه رنگ قوميت هاي عربي شان گولشان نزده و براي حماس ميشوند دوست و حامي ، فلسطين را دوست دارند و با ايران آرزوهاي حكومت مهدوي آن منجي را سهيم مي شوند

اين روزها براي اين خطه امن يجيب خواندن همچين هم تعجب ندارد

اين روزها اگر عزاي عمومي عمومي شد و تمام تقويم هاي سوريه را تصاحب كردند با خود به بي بي سي فحش بده و با همه دلتنگي هايت آنقدر درهاي سازمان ملل را بكوب و بكوب و بكوب تا يكي را شايد ،شايد از خواب بيدار كردي. اينجا تازه شر وع ميشود برايت ،دستش را بگير و همان اول دمشق را نشانش بده ، از مادر عمارهاي شهيد برايش بگو و از زنان بيوه اي كه دلشان براي اسلام مي تپد

ببرش دور حريم بانو بچرخان و همه مقاومت هايمان را بفهمان به او

سوريه اين روزها خط اول مقاومت ماست

تا مي تواني برايش دلگرمي هديه كن و نصر من الله را بخوان

پيروزي با ماست

سحر نزديك است ....






پی نوشت :



دیگر روضه نمیخوانم ، روضه ها را ببینید ، هنوز هم این حرامیان رسم شان ذبح کردن است ....



شاعران فیلم زیر را نبینند . دلتان برای همه احساس شاعرانه تان بسوزد ....









این ویدئو اقدام عناصر مسلح به اعدام فردی در یکی از مناطق استان حلب را نشان می‌دهد که به دلیل مواضعش در حمایت از دولت و نظام سوریه ذبح می‌شود.


کلمات کلیدی این مطلب :  نه ، نثر ، نه ، شعر ، نه ، هیچ ، !! ، سیاسی ، سیاسی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/24 در ساعت : 1:2:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  1211

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  تشنه ی بادیه     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
قلبم درد گرفت ..............
نسرین کمال فر
1391/5/24 در ساعت : 2:20:46
سلام و خداقوت!
دردناک بود.متأثر شدم از این همه ....
حمیده میرزاد
1391/5/24 در ساعت : 15:17:28
سلام جناب رضایی

از سیاست چیزی نمیدانم وهیچوقت هم نخواستم وارد این بازی کثیف شوم .ولی تماشای این ویدئو حالم را منغلب کرد.

انسانها چه قدر وحش شده اند که همراه با ذکرهایی که برای نوعدوستی امده است یکدیگر را ذبح میکنند.

محمد(ص) با این اذکار مقدس بردگان را از یوغ بردگی نجات داد وحال........

متاسفم.....بسیار غمگین بود.

..........


سلام خانم حسيني
اينكه سياست ما عين ديانت ماست و سياست انها نيز اتفاقا عين ديانتشان است شكي در ان نيست.
انها شيطان را پرستش مي كنند و قرباني براي شيطان يك موضوعي محدود به اين قرن نيستء. سالهاي سال است اين قرباني ها وجود دارد و هر بار نيز نوعش عوض ميشود . قرباني در اهرام ثلاثه ميشود جنگ در عراق و نسل كشي شيعيان . مي شود ميانمار و مي شود هند و همين سوريه .
حال ما كه مرام علي را داريم سكوت را چگونه جائز بدانيم ؟
حسین سنگری
1391/5/24 در ساعت : 20:23:4
لا اله الا الله...
برگرد که روزهایمان می گندند...
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 12 روز و 6 ساعت و 52 دقیقه و 57 ثانیه است همراه شماییم 455784777.704 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 4,017 | بازدید دیروز : 14,305 | بازدید کل : 123,450,304
logo-samandehi