
شعر عاشورایی، از گذشته تا امروز
محمد علی مجاهدی
تصور کنید یک چشمه پرآب از صدر اسلام به صورت خودجوش، معارف زلال اسلام و فرهنگ ناب عاشورایی و حسینی را ارائه کرده و در یک بستر تاریخی ۱۱۰۰ ساله در جریان بوده است. این جریان ۱۱ قرن بسترهای تاریخی را درنوردیده تا امروز به دست ما رسیده است. قهری است که این جریان هر خس و خاشاکی را که در سر راهش بوده، همان گونه که آب جاری و سیار است، هر چه بیشتر از عمرش میگذرد، حجمش بیشتر میشود و میبینید که مطالب گزافه، خرافه، انحرافی و غیرمستند در آن بیشتر میشود. در اینجا وظیفه پژوهشگر متعهد در چنین مقطع تاریخی چیست؟ آیا باید مانند گذشتگان از کنار این مسائل در نهایت بیدردی عبور کرد یا به رسالت تاریخی خود در این برهه خطیر عمل کنیم؟ به هر حال باید این زلال را که دیگر همان زلال اولیه نیست و با مطالب دیگر آمیخته شده است، پالایش و پیرایش کنیم و مطالب مستند و دست اول قابل اعتماد را از مطالب متقن روایی و تاریخی بیرون بکشیم.
متفکران دلسوز و متعهدی مانند مطهری در منابری که داشتند و تریبونهایی که سخنرانی کردند، چقدر نسبت به همین آلایشها و مطالب مزاحم به ما هشدار دادند که ما به این سمت و سو نیاییم که از فرهنگ عاشورا یک فرهنگ ضدعاشورا بسازیم. فرهنگ عاشورا سراسر سرشار از حماسه، ادب، گذشت، فداکاری، مروت، مناعت طبع، شهادت، ایثار و ... است.
هیچ کس منکر این نیست که گریستن به مصائب آلالله همان پاداشهایی که حضرات معصومین(ع) به آنها بشارت دادند. اما مسئله این است که در زمان ما که وهابیت بینقاب به میدان آمده است و کیان و اعتبار شیعه را یکجا نشانه رفته، آیا باید مثل گذشته سکوت کرد و از کنار این مسائل در نهایت بیدردی گذشت و حرفی نزد؟ یا نشان دهیم که مطالبی که وهابیت به نام شیعه رواج میدهد و آن مطالب اغراقآمیز است و نسبت الوهیت دادن به حضرت علی(ع) و بانوی دو عالم و حضرت زینب(س) و دیگران با معیارهای اصیل و باورهای مسلم شیعی سازگاری ندارد و جزء مواردی است که باید از فرهنگ عاشورا حذف شود و جوهره قیام امام حسین(ع) را وارد کنیم.
اگر بخواهیم از میان همه خطبهها، مطالبی را از زمان حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا رسیدن به کربلا استخراج و آن را در یک کلمه خلاصه کنیم، اعتراض به وضعیت موجود آن روز که جامعه اسلامی گرفتارش بود است که همه چیز وارونه و با بدعت درآمیخته بود. اگر نام فرزندی را علی می گذاشتند، آن فرزند کشته میشد. اگر خطیبی میخواست از امیرالمومنین(ع) صحبت کند، باید لعن و سبّ علی میگفت. این وضعیت در حالی بود که فاصله میان رحلت که نه، شهادت رسولالله (ص) تا شهادت سیدالشهدا(ع) بسیار کوتاه بود. معاویه و دستگاه اموی در همین ۵۰ سال، تبلیغات دامنهداری انجام دادند.
در جامعه باید کسی بایستد و حقایق را بگوید. اگر غیر از این بود، امروز از اسلام چه چیزی در اختیار داشتیم؟ هیچ. امام حسین(ع) فرمود که برای امر به معروف و نهی از منکر و احیای معارف جدش قیام کرده است. این اقدام امام یعنی اعتراض به وضع حاکمیت و فضای حاکم بر جامعه آن روز که آکنده از تحریف و بدعت بود.
آیا امروز اگر بخواهیم بسنجیم و مقایسهای داشته باشیم، ابعاد فاجعه بیشتر از آن روز نیست؟ یمن در چه وضعیتی است. عراق، سوریه، فلسطین، بحرین و میانمار در چه اوضاعی به سر میبرند؟ افراد را زنده زنده میسوزانند و نالهای از کسی بلند نمیشود. وظیفه من پژوهشگر و شاعر است که در صدر کارهای پژوهشی و آفرینشی خود، مسئله اعتراض را که واژه بسیار چندبُعدی مطلبآفرینی است را در ابعاد مختلف رصد کنم و گلخروش شاعر امروز باید این مسائل باشد.
تاریخ ارسال :
1396/7/21 در ساعت : 17:35:33
تعداد مشاهده :
396