
شعر انقلاب و جامعه انقلابی
کامران شرفشاهی
انقلاب اسلامی ایران همان گونه كه بر بسیاری از امور جامعه و حتی جهان تأثیر شگرف و غیرقابل انكاری بر جا نهاد، بر هنر و ادبیات نیز اثر گذاشته و دگرگونیها وتحولات چشمگیری را موجب شد.
شعر پس از پیروزی انقلاب، در واقع امتداد شعر شكوهمند پارسی است. شعری با پیشینه ای سترگ و سرشار از فراز و نشیب های فراوان، كه همواره با وجود تمامی موانع و مشكلات، راه خود را به سمت آینده باز كرده و هیچ گاه از تكاپو و حركت باز نایستاده است.
انقلاب از جهات متعددی بر ادبیات تأثیر گذاشت كه این تأثیر را می توان شامل محتوا و فرم دانست.
از حیث محتوا، انقلاب با شكستن فضای اختناق، شرایط مساعدی را پدید آورد تا شاعران بی هراس از زندان و شكنجه و تبعید، از دردها بگویند و چنان سطح آگاهی های عموم را ارتقا بخشید كه بازار شعرهای بی مایه ای را كه پیامی جز حدیث نفس نداشته اند و گاه تا حمله به بنیان های اخلاقی اجتماع پیش رفته و باورهای مردم را به انكار می گرفتند، از رونق بیندازد.
همچنین، انقلاب موجب ظهور نسلی از شاعران متعهد و آرمان گرا شد، نسلی جوان و پرشور، كه از طلایه داران این نسل می توان به شاعرانی همچون روانشاد سلمان هراتی ، شادروان دكتر سیدحسن حسینی و قیصر امین پور اشاره كرد. رویكرد به مضامین دینی و جهش شگفت انگیزی كه در این قلمرو به وقوع پیوست، موجب شد تا رسالت از یاد رفته و یا به كمرنگی گراییده «شاعری» ، دوباره احیا گردد و دوباره آن سخن معروف نظامی گنجوی كه حكایت از التزام و مسؤولیت بزرگ شاعران داشت، بر سر زبان ها بیفتد:
پیش و پسی بست صف كبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا
در سایه این رجعت فرخنده، شعر عصیانگر علیه طاغوت و استكبار و تكاثر متولد شد؛ شعری كه حامی مستضعفان گیتی و دشمن استعمار و استثمار بود و در صحنه نبرد هماره حق و باطل، منفعل و بی اعتنا نبود.
به این اعتبار، شعر شاعران آرمان گرای این عصر را می توان زبان مردم انقلابی به شمار آورد كه بی هیچ واهمه و پروایی بر بنیان های فساد و ستم شوریدند و حماسه آفریدند؛ حماسه ای كه در آینه شعر این روزگار جلوه ای تماشایی یافت و تا به آنجا پیش رفت كه حتی قالب غزل را نیز به تسخیر خویش در آورد و پای غزل حماسه ها را به میدان باز كرد.در پرتو بازگشت به خویشتن، قالب های شعر كهن پارسی كه مدت ها مورد بی مهری قرار گرفته بود، دوباره مورد استقبال واقع شد و این بار با نوآوری های شاعران جوان، تجدید حیات دوباره ای را تجربه كرد. رونق مجدد رباعی، دوبیتی، مثنوی و غزل، بیانگر خلاقیت های متعددی است كه به شعر پارسی جان تازه ای بخشید، تا جایی كه از آن با عنوان شعر نئوكلاسیك یاد شد.
نزدیكی زبان شعر به زبان جامعه، به كارگیری مفاهیم و مضامین بدیع، بهره مندی از تشبیهات، استعاره ها و حركت در مسیر فضاسازی و تصویرپردازی های زنده و ملموس، اجتناب از كلان نگری های وهم آلود و كلی گویی های لجام گسیخته، تقریب به سمت مسایل و موضوعات حساس و سرنوشت ساز، سازش ناپذیری و ستم ستیزی و... از دیگر شاخص های شعر پس از انقلاب است.
انقلاب، همچنین بساط پدر خوانده های ادبی و باندهای مافیایی را كه انگل وار به بدنه ادبیات چسبیده بودند و مانع بزرگی بر سر راه هر گونه تحول به شمار می آمدند، برچید، تا چهره های تازه ای در این عرصه قد علم كنند و خودی نشان دهند. از سوی دیگر، انقلاب بستر مساعدی را مهیا كرد تا جامعه ایرانی عطش مطالعه را در خود احساس كند و رغبت افزون تری نسبت به فراگرفتن، مطالعه كتاب ها و نشریات و نیز حضور در مجامع ادبی بیابد.
برپایی كنگره ها، شب های شعر، جشنواره های بسیار در كنار كانون های ادبی در مراكز فرهنگی و فرهنگسراها، امكان آشنایی و استفاده مخاطب و شاعران را افزایش داد و به كشف و پرورش استعدادهای جوان و نوجوان منجر شد و بر میزان كمیت شاعران به نحو قابل ملاحظه ای افزود. به ویژه با ایجاد تسهیلات و امكاناتی در شهرستان ها و محرومیت زدایی، فرصت و تمهیدات لازم برای حضور استعدادهای درخشان شهرستان ها را در عرصه ادبیات پدید آورد.
وقوع توطئه جنگ تحمیلی كه به هشت سال دفاع مقدس انجامید، موجب شد تا توجه شاعران از انقلاب به جنگ معطوف شود. به عبارت دیگر، جنگ تحمیلی مانع از پرداختن شاعران به انقلاب و دستاوردهای آن شد. حتی این عامل موجب گردید نظر به ضرورت اوضاع زمانه قالب هایی بیشتر مورد توجه شاعران قرار گرفته و برخی از قالب ها به فراموشی یا كم توجهی سپرده شوند. چنان که «سرود» تا مدت ها جایی برای «ترانه» باقی نگذاشت و پس از آن نیز بسیاری از شاعران ترانه هایشان حال و هوای سرودها را داشت. مصائب و دشواری های تحمیلی دیگر نیز جای شعر طنز را تنگ كرد و مجالی چنان بایسته و شایسته برای درخشش در این عرصه باقی نگذاشت.
تاریخ ارسال :
1396/6/1 در ساعت : 17:14:6
تعداد مشاهده :
372