ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



سخن هفته


آزادیِ مطلق، در کمالِ تقید!
محمدرضا شفیعی کدکنی

در هر پدیده‌ی هنری که از نمطِ عالیِ خود باشد، بی‌گمان، حالتی پارادوکسی وجود دارد: عبور از محال، رفتن به سوی دست نایافتنی‌ها، پذیرفتن و در عین حال نپذیرفتن.
در یک کلمه: آزادیِ مطلق، در کمالِ تقید! یعنی همان (سهل و ممتنع). قدما این اصطلاحِ (سهل و ممتنع) را با تأملِ بسیار و نبوغ خود شکل داده‌اند و در هیچ زبان دیگری در حوزه‌ی بوطیقا کلمه‌ای که دقیقا برابر سهل وممتنع بتواند قرار بگیرد وجود ندارد.
تی اس الیوت می‌گوید:«شعر خوب شعری‌ست که هر کس آن را بخواند بگوید من هم اگر می‌خواستم بگویم، همین را می‌گفتم، اما از عهده‌ی آن بر نمی‌آمدم.»
در جوهرِ تمامِ شاهکارهای هنری، این پارادوکسِ دست یافتن به محال وجود دارد: اجتماعِ نقیضینِ «آزادی و تقید». از یک سوی پذیرفتنِ اصول و لوازمِ ساخت و صورت‌ها و آنچه «فرم» را سامان می‌دهد، و از سوی دیگر، عبور در کمالِ آزادی. هرچه موانع بیشتر باشد و عبور از این موانع آزادتر انجام شود، ما به جوهر هنر نزدیک تر خواهیم بود. شعرِ حافظ، بهترین نمونه‌ی عبور از موانع است و رسیدن به آزادی.
شعرِ رشیدِ وطواط که سرشار از صنایعِ بدیعی‌ست، عبور از موانع هست اما رسیدن به آزادی در آن وجود ندارد، فقط جان کندن برای سامان دادنِ صنایع بدیعی‌ست. ساختنِ فرم‌های مرده است. فرم هایی که عبور به سوی هیچ‌گونه آزادی در آن‌ها وجود ندارد.
از سوی دیگر، نقطه‌ی مقابل رشید وطواط، «چیزها»یی‌ست که در عصرِ ما، در روزنامه‌ها به عنوانِ شعر یا شعر منثور یا شعرسپید، صفحات تمام مطبوعات را در نیم قرن اخیر پر کرده است: رسیدن به آزادی، آزادیئی که مثلِ خاکِ راه جلو پای هر متکلمی وجود دارد.هر کس بتواند چند جمله فارسی بنویسد، بی هیچ‌ گونه عبور از مانع. یعنی حرف‌های روزمره را تبدیل به سطرهای پلکانی کردن و گفتن مثلا که:

من ابرها را تماشا می‌کنم
ابرها هم مرا تماشا می‌کنند

و این گونه عباراتِ روزمره را شعر نامیدن. راستی اگر این‌ها شعر است، پس چه چیزی شعر نیست؟

_____________
محمد رضا شفیعی کدکنی، رستاخیزِ کلمات، نشر سخن، صفحه‌های ۲۴۲ و۲۴۳



تاریخ ارسال :   1396/3/31 در ساعت : 14:6:41       تعداد مشاهده : 354



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 4,647 | بازدید دیروز : 17,642 | بازدید کل : 124,986,536
logo-samandehi