
اصول شعر و شاعری در شعر امروز
● طاهره صفارزاده
۱) شاعری پدیده ای ناگهانی نیست ؛ استعداد که ظاهر شد کوشش علمی و مطالعاتی ، تمرین در نوشتن و ثبت احساس و اندیشه ، ظهور الهامات را به تدریج فراهم می آورد.
۲) مطالعه و به حافظه سپردن اشعار آموزنده از قدیم و جدید با مضامین خداپرستی ، حق یاری ، انساندوستی ، خردستایی و عدالتخواهی ذهن را پشتوانه ای غنی می بخشد و بر ذوق و اراده ادبی شاعر جوان می افزاید
۳) جدا نگاه داشتن حرفه برای معیشت از حرفه ای عمل کردن در تخصص شعر و شاعری ، پدیداری هنر خالص و خلوص شاعر را سبب می شود.
۴) توقف هرچه کوتاهتر در مرحله بلوغ جسمانی و غلبه احساسات ـ که امری طبیعی است ـ مسیر را برای ورود اندیشه به دیار شعر هموار می کند.
۵) شعر، هنری غیروابسته است . تنها به یک قلم و چند صفحه کاغذ نیاز دارد، برخلاف هنرهایی همچون سینما که هنرمند کارگردان را به عوامل فراهم آورنده اثر از قبیل امکانات ، هزینه ، تحمل شرایط
همکاران و غیره وابسته می سازد. بنابراین شاعر باید با استفاده از نبود چنین نگرانی هایی با مطالعه و تمرین مستمر، در بهره وری از استقلال فردی جهت هرچه بیشتر کمال بخشیدن به آثار خود بکوشد.
۶) در کاربرد عناصر شعری ، با نیّت هنجارشکنی و به عنوان "نوآوری "، شیفتگی به "من درآوری " باید نوعی خردستیزی شمرده شود.
۷) مضامین و واژگان تکراری در شعر نشانه کمبود ذخایر فرهنگی و علمی ذهن شاعر است و این کاستی شایسته شاعران ملتی نیست که به گواهی تاریخ از لحاظ تمدن و فرهنگ و معارف غنی از سرآمدان ملل جهان به شمار می آید.
۸)مطالعات علمی ، سیاسی و جهانی انسان را در هر سوی جهان خداوند در ارتباط با همنوعان قرار می دهد. شاعر لازم است به اهمیت این نتیجه واقف باشد.
۹) شعر باید به جامعه، علم و اطلاع و معرفت ببخشد. تفنن ورزیدن، عامل بدآموزی به شاعران نوجوان و کم تجربه و ترویج بی رغبتی در میان خوانندگان شعر خواهد بود.
۱۰) تمرکز گسترده و مداوم اندیشه روی ناهنجاری های جوامع انسانی و کوشش برای شناساندن و برانداختن آنها به وسیله شعر باید نخستین "مشغله ذهنی " شاعر، نویسنده متعهد و آگاه باشد.
۱۱) شاعر متعهد، فرهنگ سرزمین خود را به مخاطب داخلی و خارجی تعلیم می دهد. غفلت از این بهره دهی، کلام را بی محتوا و ابزار تفنن خواننده می سازد.
۱۲) مسئولیت و تعهد، در تصفیه خود شاعر از ناهمواریهای ذهنی مؤثر است . در جایی گفته ام : «همان گونه که من شعر را می سازم شعر هم مرا می سازد.» ستایش نیکی ها الزام به نیکوبودن را یادآوری می کند.
۱۳) نزد شاعر متعهد، رنج تنها زیستن و آثار جدّی عرضه کردن بر همراهی با کانون های بند و بست و تعارفات ِ متقابل و شهرت آور ترجیح دارد. شهرت طلبی آفت رشد اصالت در هنر و هنرمند است .
۱۴) تاریخ شعر نو برجسته ترین دلیل بریدن از وزن و قافیه و قالب های قراردادی را رسیدن به آزادی در بیان واقعیات اجتماعی ذکر می کند و زندگی انسان را موضوع اصلی آثار شعری قرار می دهد.
۱۵) در شعر واقع گرای اجتماعی اغراق جای خود را به حفظ تعادل میان احساس و اندیشه می بخشد. استفاده از تشبیه های اغراق آمیز به رسم قدیم مثل تشبیه ِ زیبایی های معشوقه به اجرام سماوی (ماه، خورشید، ستارگان و ...) و حتی بالاتر جلوه دادن تشبیه شونده از مشبه ٌ به آن هم در غیاب وجه تشبیه از راستی و درستی فاصله دارد.
۱۶) شعر امروز (آزاد یا سپید) که از قید وزن و قافیه آزاد شده بهانه ای برای تحمیل حرف هایی حاشیه ای ـ که به ضرورت حضور آن دو عنصر پدید می آیند ـ بر وجود کلام ندارد.
۱۷) بزرگداشت زیبایی ها با نفی جدی و جسورانه ناهنجاری ها، از وظایف قلم شاعر و از اهداف عالی شعر امروز است .
۱۸) اگر کلیّت در یک شعر بویژه شعر بلند فراهم شود هر کدام از اجزای آن دارای بُعد معنایی یا طنینی می شوند که پیوستگی آنها حرکت درونی و انرژی ایجاد می کند.
۱۹) کلیّت در اثر هماهنگی مضمون و ساختار و همخوانی عناصر دیگر شعری (تصویر، تشبیه ، استعاره ، واژگان ...) مرتبط با مضمون و ساختار ایجاد می شود.
۲۰) برای حفظ طنین اندیشه ، شدّت توجه به مضمون ، پرهیز از ضدّ و نقیض گویی و تفنن در پرداخت شعر ضرورتی آشکار دارد.
۲۱) رویکرد به سوررئالیزم که زمان آن گذشته، دیگر نه تنها شگفتی پدید نمی آورد، بلکه خواننده را در برابر معمّایی غیرقابل حل قرار می دهد. پدیداری "شگفتی " تنها در اثر دریافت معنا، کشف و شهود ارزشمند است .
۲۲) در شعر امروز که خاستگاه واقعیت های جامعه انسانی است ـ حتی در نوع عاشقانه اش ـ ظرافتکاری های تخیّلی با خلق و خوی انسان های درگیر در جدال های توفنده معاصر جایگاهی ندارد.
۲۳) روح و ذهن خواننده در اثر معنابخشی شعر جلب می شود. معناگریزی از سوی شاعر، به گریز مخاطب از خواندن شعر می انجامد
۲۴) شاعر باید شاعر به واقعه هستی و نبض واقعه هستی باشد. پس بی تفاوتی و خاموشی او در برابر وقایع و حوادث جامعه انسانی و سرزمینی، همچون از کار افتادن نبض در بدن انسان به شمار می آید.
۲۵) توجه کامل شاعر به اصول سازنده شعر، تضمین کننده کمال اثر است و زیبایی در کمال پدیدار می شود.
● آزمون و بررسی توانایی های شاعر
__________________________
۱) توان تصویرگری در شعر
۲ ) داشتن جهان بینی و توان نشان دادن ذهنیت شاعر نسبت به جهان
۳) توان معرفی جهت گیری های فردی و اجتماعی شاعر به صورت مشغله ای ذهنی
۴) قدرت انتقال تجربه عملی و ذهنی به شعر
۵) نوآوری همه جانبه و در حد معقول ، جهت رسیدن به زبان شعری شاخص
۶) حساس بودن و قدرت خردورزی در نشان دادن ژرفای حساسیت های انسانی و اجتماعی
۷) توان عینیت بخشیدن به عناصر تجریدی در شعر
۸) توان ایجاد همخوانی بین عناصر تشکیل دهنده شعر
۹) توان تلفیق احساس و اندیشه و ایجاد تعادل میان این دو نیرو
۱۰) میزان دقت شاعر در گزینش واژگان مربوط به مضمون
۱۱) توان تداوم کار ذهن در تقویت موضع و مقام هدف مضمون
۱۲ ) توان انتخاب ساختار یا قالب متناسب با مضمون
۱۳) توان حفظ لحن بیان در کل شعر
۱۴) توان صرف نظرکردن از تصویرها و تشبیهات زیبا که هماهنگی با مضمون شعر و مقصود شاعر ندارند
۱۵) توان خودسنجی در صداقت گفتار و بررسی حسن تألیف پیش از انتشار اثر
تاریخ ارسال :
1395/9/17 در ساعت : 18:26:36
تعداد مشاهده :
420