
خوانش غزلی از «مطهره عباسیان»
رضا اسماعیلی
هوا صاف است... مشغولند دهباشان به دهباشي
و چوپانان به چوپاني، كشاورزان به سمپاشي
كسي انگار يادش نيست، اينجا جاي تو خالي ست
و قصر انتظارت هست در حال فروپاشي
كسي ديگر نمي ترسد كه هر شب بادهاي مست
رها هستند بين كوچه ها سرگرم عياشي
ولي نه... آن طرف تر، پشت پرچين هاي پاييزي
نسيم آماده است آيد به پابوس تو فراشي
خبر مي آورد "باباخبر" از روزهايي كه
نمي ترسند گنجشكان دگر از حوض نقاشي
به زودي مي رسي با بقچه اي از ياس در دستت
به ياد مادرت در كوچه هامان ياس مي پاشي
به زودي مي رسي... تا پيش از آن هر شب دعاگويم
سلامت باشي اي خورشيد دل ها هركجا باشي
کار شاعر نه تقلید از طبیعت، بلکه خلق و آفرینش دنیایی جدید به مدد مهندسی کلمات است . دنیایی مبتنی بر «نگاه نو» و درک شاعرانه از هستی .
غزل «انتظار» مطهره عباسیان نمونه ای موفق و خوش ساخت از غزل نیمایی ست. شاعر در این غزل با انتخاب بیان «وصفی – روایی» که باعث تشخص صحنه ، اشیاء و اشخاص می گردد و فاصله گرفتن از «بیت محوری» که محصول آن وحدت محور افقی و عمودی شعر است، به طبیعت صمیمی زبان نزدیک شده است. واژه ها در فرایندی طبیعی دستچین شده اند و بدون هیچ کژتابی و لکنتی، به خوبی از عهده بیان مقصود شاعر بر آمده اند.
آنچه که این غزل را از دیگر غزل های انتظار متفاوت کرده، تغییر نگرش و زاویه دید شاعر است که باعث خلق تصویرهای جاندار و تاثیرگذار شده است. تصویرهایی غیر انتزاعی، ملموس و عینی که همچون هوای تازه به آن تازگی و طراوت بخشیده است . آن چنان که خواننده بعد از خوانش غزل، برای خواندن دوباره آن وسوسه می شود.
متاسفانه بسیاری از شاعرانی که امروز با موضوع انتظار شعر می گویند، در دایره ای از دور و تسلسل واژگانی سرگردانند . واژگانی که به خاطر بسامد بالای خود در این گونه از شعر کلیشه شده و از تاثیرگذاری افتاده اند . کلماتی همچون : مسجد جمکران، جمعه، آدینه، هجران، فراق، یوسف زهرا، ندبه، دعای فرج، و ... اما شاعر در این غزل برای روایت انتظار - بدون تقلید از دیگران – و با به کار گیری هوشمندانه و هنرمندانه مولفه های زیباشناختی مدرن - کمپوزیسیون و هارمونی - درک بکر و شاعرانه خود از انتظار را به زیبایی به تصویر کشیده است. اگر کمی بیشتر در جان و جهان این غزل تامل کنیم می بینیم که همه کدها و کلیدواژه های این غزل، غیر تکراری و خلاقانه اند . از همین رو ما با یک اثر ادبی بدیع ملاقات می کنیم و از چنین دیداری لذت می بریم .
در پایان ذکر این نکته ضروری ست که خوانش این غزل خارج از چهارچوب نقد سنتی صورت گرفته است. خوانشی متناسب با فضای شعر امروز و متاثر از دستور زبان و گفتمان نیمایی که به «انسجام ساختاری» یا وحدت اندام وار اثر ادبی توجه دارد. چرا که اگر این خوانش بر معیارهای سنجش نقد سنتی شعر پارسی استوار بود، به طور شرطی ذهن و زبان به سمت و سوی شاخص هایی چون : کاربرد آرایه های ادبی، عدول از قواعد دستوری، فخامت کلامی، صنعتگری و زبان ورزی شاعرانه معطوف می شد و پرداختن به «روش بیان تازه » و «نگاه نو» در حاشیه قرار می گرفت. از همین رو تعمدا در این یادداشت با لحاظ پارامترهای نقد نیمایی، زوایایی از غزل مورد بررسی قرار گرفته است که در نقد سنتی پرداختن به آنها محلی از اعراب ندارد .
به زعم من این غزل – از نظر فرم و محتوا - ارزش آن را دارد که به عنوان یکی از نمونه های قابل اعتنا و درخشان شعر انتظار معرفی شود. بخصوص در روزگاری که شعر آیینی در گرداب کژتابی های محتوایی و مضمونی دست و پا می زند و جز ترویج فرهنگ تکدی گری و سلوک «ارباب و رعیتی» راه به جایی نمی برد. «مطهره عباسیان» که از شاعران با انگیزه و سختکوش روزگار ماست، در این غزل درک شاعرانه و توانمندی های ادبی خود را به خوبی به منصه ظهور رسانده است که از این بابت باید به او تبریک گفت و تلاشش را ستود .
تاریخ ارسال :
1395/6/19 در ساعت : 17:4:45
تعداد مشاهده :
298