ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



نثر روز



نخل های علقمه گواهند که تو از خود گذشتی! این تنها فرات نیست که به شکوه جاری شدنت رشک می برد.

تمام رودها سرود جاودانی ات را می ستایند؛ آن گاه که می فرمودی: «حاشا که آیینه ی غیرت، بنوشد آب، پنهانی».

ای کهکشانِ خلاصه شده در تبسّم ماه! تکثیر دست های آب آورت را در زلال فرات می ستایم؛ که ستایش دست هایت و یادآوری شهادتت، نشانه ی عشق به آل اللّه است.

نخل های علقمه گواهند که تو با تمام صداقت، شتاب می کردی تا ساحل خیمه ها را در آغوش بکشی؛ خیمه هایی که هر لحظه، در هرم انتظار می گداخت تا دوباره محو نگاهت شود. تا وقتی که تو بودی، کسی عطش را بهانه نمی کرد و کسی فراتر از نگاهت قدم بر نمی داشت. آزادگی در قامت تو خلاصه می شد و عشق و معرفت، برازنده ی نامت بود. در قاموس فضایلت: شجاعت برابر است با تمرین نفس، سخاوت برابر است با سر ریز ایمان، شهادت یعنی صداقت عشق و غیرت یعنی آیینه ی شهادت.

اینک، فرات با نجوایی مه آلود، سرود یادت را زمزمه می کند:

چرا دلتنگی امشب ماه محزون؟ نگاهت می کنم با چشم پرخون
نگاهت می کنم لبریز احساس به یاد عصر عاشورای عباس علیه السلام
... و نخل های سر به زیر، باز هم به یاد بازوانی می افتند که جویبار خونشان، تا ابدیت جریان داشت؛ جریانی زیبا، به زیبایی آخرین تبسّم حضرت علیّ اصغر علیه السلام . درود خداوند بر تو، ای وفای محض، ای غیرت خدا، ای علمدار فضیلت ها، ای ساقی معارف حسینی و ای بازوان عظمت عاشورا!

مولاجان، ای باب الحوایج! دردمندیم؛ به جرعه ای از ساغر مهرت، دل خسته ی ما را بنواز.


تاریخ ارسال :   1394/8/3 در ساعت : 16:8:48       تعداد مشاهده : 733



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 4,290 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,416,468
logo-samandehi