ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



نثر روز

سنگ‏ریزه‌‏ها سیاه،
آسمان کبود،
دست‏های مهربان کبود،
در سیاه، سوخته، مثل سینه زمینیان، آسمان.
پهلوی زمان شکسته است.
حق دارد آسمان اگر زانو بزند این همه غم را.
سکوت، غم بزرگی است که گلوی پرنده‏‌ها را می‏فشارد.
بعد از تو، حق دارند اگر نخوانند. بعد از تو، رد پاها به کدام سو می‏روند؛ وقتی مدفنت، مشام هیچ نسیمی را معطر نمی‏‌کند؟ مبادا که بیراهه‏‌ها، نشان تو را دوباره بخواهند از همه صراط‏های مستقیم، پنهان کنند! کاش نشانه‏ای به قاصدک‏ها می‏دادی! کاش...!
عطر کلامت در ذرات عالم جاری است
با آمدنت، جهان سرشار شد از عطر سیب‏های سرخ و آواز رودها. آن‏قدر بلند شد تا خاک، هراسناک شود از زنده بلعیدن دختران قبایل جاهلی عرب.
با آمدنت، آسیه‏ها در تالارهای کافر مصر، بالیدند و پروانه شدند و مریم‏ها، در آینه‏ها تکثیر شدند و همه پیامبران، لبخند زدند و عشق سربلند شد.
روزی که به دنیا آمدی، ستاره‏‌های آسمان تکثیر شدند و ماه، نورانی‏تر شد و زمین، آسمانی‏تر؛ عطر گل‏های محمدی از شش جهت وزیدن گرفت و سفره‏های برکت، با قدم دختران گسترده‏‌تر شدند.
زمین به تو افتخار می‏کند و خاک، می‏بالد، بیشتر از همه بهارهایی که آمده‏‌اند و همه بهارهایی که در راهند.
از عطر دین‏داری تو، خانه امامت، عطر و نسل تو، نورانی‏تر از آفتاب شد.
ای مادر پدر! ای چراغ راهنمای شب‏های بی‏ستاره زمینیان! خطبه‏های شور افکنت، هنوز ستون‏های مسجد کوفه را می‏لرزاند. عطر کلامت، در ذرات عالم جاری است؛ نفس‏های معطری که خواهان اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بود.
نمی‏دانم کجایی، اما...
نمی‏دانم کجایی، اما هر روز برایت گل می‏چینم.
اگر بودی، مردانگی‏ها، بوی تعفن نمی‌‏گرفت و دست‏های سیاه تفرقه، کشورهای مسلمان‏نشین را نمی‏بلعید. ما در تنهایی خویش، غرق می‏شویم و آوازهای ابوجهل‏ها را صیقل می‏دهیم. ما از تو دور افتادیم.
هنوز بوی در نیم‏سوخته را از کوچه‏های تنگ مدینه می‏شنویم؛ از پشت صفحات غبارگرفته تاریخ.
هنوز کلمات و آیین‏های زندگی تو زنده‏اند. اگر سیره تو فراگیر شود، دوباره عطر امامت، مشام روزهای تنها مانده ما را خواهد آکند.
کاش به ما یادآوری می‏کردی شیوه پیروان حقیقی را! کاش ما از این خواب زمستانی برخیزیم!
کاش...!
زندگی ساده و صمیمانه تو، زیباترین الگوی زندگی‏هاست و مادری‏ات، بی‏نظیرترین نمونه مادری‏ها.
ای تمام زن، ای بی‏نظیرترین آفریده! کمال آفرینش تویی که زنانگی‏ات را در خانه و اجتماع، سرآمد و الگو کردی و دین‏داری و اطاعت از امامتت، زبانزد است. اما دریغ که ما راه را بیراهه می‏رویم! دریغ که ما تو را گم کرده‏ایم! عطر بقیع، تنهایی تو را در خانه‌‏های ابری ما باران می‏کند.
کاش دوباره با عطر رسالت بندگی تو متولد شویم؛ کاش...!


تاریخ ارسال :   1393/12/2 در ساعت : 10:29:31       تعداد مشاهده : 979



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 5,139 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,417,317
logo-samandehi