نثر روز
حمید هنرجو
رسول گريه، ديدگانمان را به سياحت نور ميبرد و خورشيد در قطره قطره اشكهامان متجلي ميگردد!
روزهايي كه در نظارهمان به روشني ميگذرند، همه بر پيشاني روشن خود نقطهاي سياه دارند كه نشانهاي از تعزيت و سوگواري زمين است و آسمان در بيستارهترين لحظههاي خود، اشك را به تجربه مينشيند.
قلب شيعه مأمن عشق و عاطفهايست كه زخمدار هميشگي غربت ائمه اطهار و معصومين(س) است.
و چشم دل شيعه بيشتر از چشم سر او ميبارد!
چشم سر، چشمه چشمه ستاره و اشك به آستان مظلوميت خورشيد هديه ميكند اما چشم دل خون ميگريد!
اين خون دل، سودههاي دل است، دلي كه تا آخرالزمان زخمدار مظلوميت اسلام است.
پس حرف دل را بدون مقدمه بايد گفت...
امروز، روز رضاست ...
امروز بوي بغض آسمان، خاك را سوگوار ميسازد
و از آيينه خانة عرش، بوي پر سوخته پروانهها ميآيد
امروز فرشتگان را ديدم، در لحظههاي آسماني و متبرك نماز، كه با چشمهاي خيس و بالهاي شكسته خود خبر از اتفاقي تلخ دادند.
امروز زهر كين دشمنان قسم خورده اسلام، آزاد مرد ديگري را از پاي درآورد ...
...
تاریخ ارسال :
1391/6/7 در ساعت : 18:43:1
تعداد مشاهده :
297
کسانی که این مقاله را می پسندند :
ارسال نظر :