ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



نثر روز

فریبا یوسفی

تمام این همه حرکت، تکاپو و دویدن‌های بی‌وقفه، روزی در لحظه‌ای بی‌ادامه، به سکون و رکود خواهد رسید

لحظه‌ای که حلقۀ اتصال به لحظۀ بعد را ندارد.

لحظه‌ای که آن سویش هیچ لحظه‌ای نیست.

می‌ایستد و با او تمام صداها و فکرها و نگاه‌ها می‌ایستند.

بعد

مسافران لحظات بعد و بعد و بعد رفته‌اند و با کنجکاوی به او که جا مانده است فکر می‌کنند.

فکر می‌کنند

فکر

بی‌فایده است

در دو عالم موازی با فاصله‌ای که هست و نیست دو فکر متوقف شده‌اند؛ او که رفته است، او که مانده است

و کدام تویی و کدام او؟ کسی جواب سوالت را نمی‌داند.

نفس در عبور خود از تن، نفس در توقف پشت حفره‌هایی ناکارا، نفس می‌گوید که کدام تویی؛ او که رفته است یا او که مانده است.

در جریان این هوای جاری ـ سال‌ها جاری ـ که تو در آن بالیدی، کدام نشانه از تو باقی‌ست تا از تو بگوید؟

کدام نشانه که ادامۀ بی‌زوال تو باشد؟

کدام اثر تعریف سال‌های تنفس توست در هوای زمین، در هوای تن، در هوای این عالم؟

دانشی که از تو بر دانش‌ها وزنه‌ای نهاد؟ هنری که از تو؟ راهی که تو بنایش کردی؟ خطی که دلت را تفسیر و جانت را تعبیر کرد؟ یا اخلاق و شرح تمام یا ناتمامی‌اش؟

هزاروسیصدونودوسومین بار است که در این چهل و چند سال، دلم می‌گیرد و هربار گمان می‌کنم پرده‌ای آهسته از جلوی نگاهم کنار رفته است و منظره‌ای روبه رویم شفاف‌تر شده.

هزاروسیصدونودوسومین بار است که چهل و چند بارِ سنگین را روی شانه‌ام جابه‌جا کرده‌ام و هربار سنگینی‌اش را بیش از پیش بر گرده ناتوانم حس کرده‌ام.

و نمی‌دانم آن حلقۀ بی‌اتصال، کدام از این لحظه‌هاست که معمای کجایی تو را برایم پاسخ شود


تاریخ ارسال :   1393/2/7 در ساعت : 17:13:24       تعداد مشاهده : 249



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 5,054 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,417,232
logo-samandehi