ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



نثر روز

سیدعلی اصغر موسوی

نجابت و عصمت، از حضور آسمانی‏اش معطّراند و صداقت حضورش «مسجد» را عطرآگین کرده است. انگار تمام کاینات، غرق سکوت، گوش به «خطبه‏های» بی‏نظیر حضرت فاطمه علیهاالسلام دوخته‏اند، آرام آرام، شروع به سخن می‏کند:
اَلْحَمدُللّه‏ِ عَلی ما اَنعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرَ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِن عُمومِ نِعَمٍ اِبْتِداها،...
همه ساکتند؛ این زن کیست که این‏گونه آسمانی، سخن می‏گوید!
او را می‏شناسند؛ آن گونه که خودشان را!
أَیُّهَا النَّاسْ، اِعْلَمُوا اِنّی فَاطِمهُ و اَبی مُحمّدٌ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ،...
أَقولُ عَوْدا و بَدْوا،...
به خدا که آنها تو را می‏شناسند؛ بهتر از خودشان، بهتر از زندگی حقیرشان! که اگر وجود تو و رسالت آسمانی پدرت نبود همان دریوزِگان بت‏های سنگی خود بودند!
به خدا که آن‏ها تو را می‏شناسند؛ حتی بهتر از های و هوی خلافتشان!
حتی بهتر از «منبری» که یادگار پدر توست!
بانو! با آنان سخن مگو.
آنان تابع هیچ حقیقتی نیستند، تا با وجدانِ دینی‏شان، به حقوق اهل بیت علیه‏السلام احترام بگذارند!
بغضی غریب بر دلش سنگینی می‏کند و داغ غربت، به اوج می‏رسد:
«چیست این تغافل و کوتاهی در حق من! چرا ظلم را به من می‏پسندید؟!»
نه، بانو! با آنها از شِکوه‏هایت مگو؛
آنها به همان بت‏های چوبی اجدادشان شبیه‏ترند تا پیروان دین اسلام!
نه، بانو! با آنها از کلمات آسمانی سخن مگو.
«آه! دعوتم را می‏شنوید که دادخواهی می‏کنم و از ستمی که به من می‏شود آگاهید».
دعوتم را می‏شنوید، ولی به فریادم نمی‏رسید؛ صدایم به گوشتان می‏رسد، ولی همراهی‏ام نمی‏کنید».
وای از زندگی‏های بی‏ارزش، که دختر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، از امت پدر، چنین شکوه کند و کسی به همراهی برنخیزد!
وای بر کسانی که حرمت تو را شکستند، بانو!
ای ضمیر سبب سازِ «لَوْلاک»، ای برترین آیینه عصمت الهی، فاطمه! به خدا، که حتی گریه، حتی غم و حتی داغ مرثیه‏هایت نمی‏تواند مرهمی بر زخم تاریخیِ دل‏هامان باشد!
چگونه می‏شود داغ تو را فراموش کرد و «بقیع» خاطراتت را در «بیت‏الاحزان» دل، به سوگ ننشست؟
چگونه می‏شود اندوهانِ رنج‏ها و غربت‏هایت را به دل تاریخ سپرد و فراموش کرد؟
امروز، این تو هستی بانو، که غصه‏هامان را به آستانه تو دخیل می‏بندیم و شفای دردهایمان را از تو می‏طلبیم.
بانو، یا فاطمه الزهرا علیهاالسلام ، یا بنت رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، یا اُمّ النُجَباء، یا سَیده السادات؛ یَا وَجِیهَهً عِندَ اللّه‏، دریاب دل خسته ما را که درماندگانیم!



تاریخ ارسال :   1393/1/17 در ساعت : 22:55:28       تعداد مشاهده : 252



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 5,183 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,417,361
logo-samandehi