ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



نثر روز

علیرضارضایی _مجنون)

سلام ليلا
مي‌دانم دير است و از قرارِ نوشتن‌ام برايت هفته‌ها گذشته، مي‌دانم اين‌كه واژه‌هاي معصومي از دوست داشتن را به نوشته نشدن محكوم كرده‌ام و مي‌دانم فكرهاي خوبي نكرده‌اي
مثلا شايد دلت خوش بود كه فراموشت كرده‌ام، با بي تو قدم زدن‌ها دل‌خوشم. اما نه. اين‌قدرها هم كه فكر مي‌كني بي‌خيالِ نبودنت نيستم. راستش را بخواهي گذشته از منِ زخمي كه پاي استعاره و ايهام و هزاران زهرِمارِ شاعرانه‌ي ديگر را وسط بياورم كه باز هم دوستت دارمِ ساده‌ي هر روزم را برايت تكرار كنم.
زخمي آه نمي‌كشد، شعر نمي‌نويسد، زخمي فرياد مي‌زند، زمين و زمان را بهم مي‌پيچاند و از هيچ نمي‌ترسد. زخمي قرارِ ساده‌ي دوست داشتنت را از ياد نخواهد برد، تنها به حرف‌هاي عاشقانه اعتماد نمي‌كند. به نامه‌هايي كه مي‌داند خوانده نمي‌شوند، به حرف‌هاي صادقي كه محكومِ تهي بودن از زلاليتِ رودند دل‌خوش نمي‌كند. زخمي شبيه من، حرف‌هايش را با سيگار روشن مي‌كند با قدم زدن مي‌نويسد با فرياد زدن پست مي‌كند.
اين روزها كه نيستي، زخم‌هايت بزرگ مي‌شوند، قد مي‌كشند، حرف مي‌زنند ...
اين‌گونه شعرهايم شب و روز درد مي‌كشند و من، كاري از دستم بر نمي‌آيد. جز دعايِ سلامتت ...


تاریخ ارسال :   1392/11/28 در ساعت : 14:21:6       تعداد مشاهده : 286



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

بازدید امروز : 5,074 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,417,252
logo-samandehi