نثر روز
از نیاشهای شهید چمران
خدایا تنهایم. گفتنیهای زیاد بر دلم موج میزند ولی قلب محرمی ندارم که برایش بازگو کنم. غمها و دردها بر دلم انباشته میشود ولی کسی نست که آنها را شماره کند؛ مدام در آتش سوزان میسوزم هر کس که به من نزدیک شود وجودش به آتش کشیده می شود قلب شکسته و دیوانه مرا کسی تحمل نمی کند روح سرکش و بلندپرواز مرا کسی همراهی نمیکند.
اینست زندگی من اینست سرنوشت اینست آنچه خدای بزرگ بر من مقدر کرده است من نیز عاشقانه و متواضعانه تسلیم اراده اویم و جز این چیزی نمی خواهم.
ای اشک مقدس! سلام خالصانه مرا بپذیر
تو ای اشک! عصارهی وجودی، تو آتشفشان قلب سوزانی که می جوشی و می سوزی و در دیدگاه انسان به عالم وجود قدم میگذاری. ای اشک ! ای انیس شبهای تار من، ای آنکه در اوج صعود به سوی معراج مرا همراهی کردی، ای آنکه در سخت ترین دردها و کشنده ترین غم ها قلب مجروحم را تسکین بخشیده ای، ای آنکه وجودم را تطهیر کردی و مثل طفلی معصوم از گناهان پاکم نمودی، ای آنکه مرا ذوب کردی و کیمیا صفت وجود خاکیام را به خدا رساندی، ای آنکه مرا نیست کردی، از خودخواهی و خودبینی نجاتم دادی و مرا به مرحله فنا رساندی که جز خدا نبینم و جز خدا نگویم و جز خدا نخواهم.
آنجا که آتش عشق و محبت در دلم موج می زند و قطرات اشک که شیرازه حیات من است بر صورتم می غلطد می خواهم او لطف آنرا درک کند و از زیبایی آن اشک لذت ببرد خدایا! آتقدر به ما قدرت تحمل ده که اگراز زمین و آسمان رگبار دشمنی و باران تهمت ببارد در ایمان خالصانه ما به تو خللی وارد نشود و در امید بی پایان ما به رحمت تو لکه سیاهی ننشیند.
تاریخ ارسال :
1391/6/7 در ساعت : 18:42:59
تعداد مشاهده :
291
کسانی که این مقاله را می پسندند :
ارسال نظر :