
37
هنرمندان؛ زینتالمجالس نیستند
افشین علا
موضوعات و دغدغههای هنرمندان را میشود در دو بخشِ « شان هنر» و « شان هنرمند » دسته بندی کرد. در بخش اول؛ در دولت جدید و مدیران فرهنگی آینده میبایست در صدد ترمیم جراحات وارده به صنوف و انجمنهای هنری برآیند، خصوصا بعد از این هشت سال که اکثر هنرمندان در گرایشهای هنری خود نسبت به بحرانهای به وجود آمده برای اصناف و اتحادیهها، معترض بودهاند.
جلب اعتماد هنرمندان از سوی دستگاههای رسمی، یکی دیگر از خواستههای ماست. چراکه در سالهای گذشته روز به روز از اعتماد هنرمندان کم شده و تنها درصد بسیار اندکی از آنها جذب دستگاههای رسمی شدهاند. هر چند عموم هنرمندان از ورود به عرصههای اجرایی پرهیز دارند و دلشان نمیخواهد انگ دولتی بودن بخورند. اما اگر دولت واقعا دولت تدبیر و امید باشد، همکاری با وزارت ارشاد و سایر سازمانهای فرهنگی برای هنرمندان افتخار خواهد بود.
مساله بعدی؛ مساله بیاعتبار شدن آراء و اقدامات مدیران فرهنگی در میان هنرمندان است. همانطور که میدانید مدتهاست جوایز دولتی کمترین اعتباری در میان اهالی فرهنگ و هنر ندارند ! اما به اعتقاد من اگر وزیر ارشاد برخواسته از دل فرهنگ و هنر باشد، میتواند بار دیگر هنرمندان را به کسب جوایز دولتی راغب کند و اعتبار از دست رفته را به این جوایز بازگرداند.
در بخش دوم که همانا « شان هنرمندان » است؛ وزیر ارشاد بعدی و مدیران فرهنگی در حوزه های مختلف باید موازین اخلاقی و ارزشی را در قبال هنرمندان رعایت کنند. وزیر ارشاد و زیر مجموعههایش باید با چهرههای ارزشمند فرهنگ و هنر هم نشینی داشته باشند. بزرگان مملکت ما؛ هنرمندان را به نام میشناسند. رئیس جمهور و وزیر ارشاد جدید نیز باید این توانایی را داشته باشند.
باید توجه داشته باشند که هنرمند نباید دنبال وزیر و معاونانش برود؛ بلکه آنها هستند که باید پیگیر امور هنرمندان و رفع معضلات و مشکلات شان باشند. ما حدیثی داریم از حضرت امیر (ع) در وصف پیامبر اکرم (ص): «طبیب دوار بطبه» یعنی پیامبر طبیبی بودند که در انتظار بیمار نمینشستند؛ بلکه خودشان در صدد پیدا کردن بیماران و شفا دادن به آنها برمیآمدند. بنابراین وزیر ارشاد نیز باید چنین رویکردی داشته باشد؛ نباید انتظار داشته باشد که هنرمندان برای حل مسائل و دغدغههای خود به اتاق کارش بیایند.
وزیر ارشاد و مدیران فرهنگی حتی باید به مشکلات شخصی هنرمندان نیز رسیدگی کنند؛ از جمله مسائل معیشتیشان که در طول این سالها نادیده گرفته شده است. همچنین مباحثی نظیر بیمه و وام هنرمندان. اگر چه اقداماتی در این حوزهها صورت گرفته، ولی هنوز هم درصد پایینی از هنرمندان از تسهیلات رفاهی و حمایتی برخوردار هستند. رسیدگی به این مساله، خصوصا برای هنرمندان زن که سرپرست خانوار هستند و به لحاظ معیشتی گرفتاریهای بسیاری را متحمل میشوند، ضروری است.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته، مقرریهای ثابتی به هنرمندان پرداخت میکنند. حالا اگر چنین امکانی در کشور ما وجود ندارد، حداقل مسئولان فرهنگی میبایست در صدد برآورده کردن نیازهای هنرمندانی که با مشکلات معیشتی و رفاهی رو به رو هستند، برآیند.
یکی از دغدغههای اصلی از سوی فعالان حوزه نشر و مولفان و مترجمان مساله ممیزیها بوده است. اما من معتقدم پیش از آن، مشکل اصلی در حوزههای مختلف هنری این است که جوانان و استعدادهای نو، زمینه انتشار آثارشان را ندارند. ناشران نیز با شرایط اقتصادی موجود از انتشار آثار چهرههای جدید استقبال نمیکنند. اینگونه است که وقتی جوانان با استعداد به ما مراجعه میکنند و از ما راهنمایی میخواهند، ما واقعا نمیدانیم چه راهی را پیش پای آنها بگذاریم.
یکی دیگر از خواستههای ما از وزیر ارشاد آینده این است که از توجهات صوری نسبت به برخی از مسائل بپرهیزد. از طرف دیگر در برخی از مسائل به برگزاری گردهماییها و همایشهای بی اثر، تجلیل از برخی اشخاص به شکل گهگاهی، تصادفی و غیر فراگیر پرهیز کند. به اعتقاد من، توجه به هنرمندان در این حد قابل قبول نیست. مسئولان فرهنگی کشور باید بدانند هنرمندان؛ زینت المجالس نیستند. درست است که به فرموده سعدی (علیه رحمه) « هنرمند هر جا رود قدر بیند و در صدر نشیند » اما در روزگار ما با این تنوع مصائب اجتماعی و سیاسی، اکتفا به این تعارفات کافی نیست.
رئیس جمهور و وزیر ارشاد باید وارد تعامل شوند تا نهادهایی که متولی هنر و فرهنگ هستند مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در جهت استفاده از ظرفیت هنرمندان در خارج از کشور برآیند. همواره تاکید کردهام که ثروت ما ایرانیان نفت نیست ، بلکه هنر و ادبیات است. حالا سوال این است که سفیران ما و رایزنان فرهنگی تا کنون چقدر این ثروت را به جهانیان عرضه کردهاند؟ آیا وقت آن نرسیده است که دست از تعارفات و باندبازیها برداشته و به سراغ سرچشمه؛ یعنی خود هنرمندان برویم و کار اشاعه و ترویج فرهنگ ایرانی را در جهان به خود هنرمندان بسپاریم؟
آن کلیدی که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود به عنوان شعار از آن استفاده میکرد، در اکثر امور در دست هنرمندان است. اشاره به این بیت که « تو مو میبینی و من پیچش مو / تو ابرو ، من اشارتهای ابرو » این شاعران و هنرمندان هستند که عمق مطالب را درمییابند و چاره مشکلات و معضلات مختلف هنری و فرهنگی را میدانند. ما منتظریم ببینیم مسئولان جدید چقدر مراقب اقشار مختلف فرهنگی- هنری هستند و چقدر به خواسته ما توجه میکنند. اما این که ما دوره بیفتیم تا سمتی را در اختیارمان بگذارند و حرفمان را بشنوند؛ نه برازنده ماست و نه برازنده دولتی که با تدبیر و امید روی کار خواهد آمد.
تاریخ ارسال :
1392/4/3 در ساعت : 19:59:42
تعداد مشاهده :
344