ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  
آخرین اخبار
۞ :: خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد
۞ :: رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند
۞ :: برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت
۞ :: انعکاس دردهای بیماران ای‌بی در "شعر پروانگی"
۞ :: شعرهای علیرضا قزوه در "باغ دوبیتی"
۞ :: اعضای هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
۞ :: فکری به حال فرزندخواندگی جشنواره شعر فجر کنید
۞ :: پیکر علیرضا راهب روز شنبه (هفتم تیرماه) تشییع می‌شود
۞ :: مومنی، حوزه هنری را «مومنانه» اداره کرد
۞ :: قزوه: تغییر مدیریت در حوزه هنری، آرام، حساب‌شده و عاقلانه بود
۞ :: مجموعه سروده‌های سیده بلقیس حسینی،‌ شاعر فارسی‌زبان هندوستانی، در مجموعه‌ای با عنوان «در انتظار جمعه آخر» منتشر شد.
۞ :: اختصاصی : شب استاد حمید سبزواری با عنوان پدر شعر انقلاب
۞ :: اختصاصی : کیش برای پنجمین بار شعرباران می‌شود
۞ :: سیروس مشفقی (شاعر) درگذشت
۞ :: اختصاصی : ویژه برنامه " مناجات در ادب فارسی"
۞ :: اختصاصی : گزارشی از برگزاری شب شعر بزرگ قدس در گروه بین المللی هندیران در واتساپ
۞ :: نشست ادبی «از آزادسازی خرمشهر تا آزادسازی قدس»
۞ :: شاعران و نویسندگان برای «فلسطین آزاد» قلم می‌زنند
۞ :: اختصاصی : محمدعلی عجمی، شاعر تاجیک درگذشت.
۞ :: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت برگزار می‌شود



سخن هفته



13
___________________________________________
باورهای غلو آمیز و کژفهمی مفاهیم دینی
محمد کاظم کاظمی
___________________________________________

گر ... هزار دشمن دارد
بر تن ز دعای خیر جوشن دارد
از حق طلبم که جد پاکش او را
از هر خطری که هست، ایمن دارد

این یک رباعی است، در کتابی که در دست ویرایش دارم. محل «...» اسم کسی است که شعر برایش گفته شده است و این البته خارج از موضوع بحث ماست. بحث اصلی این است که به راستی تفکر مذهبی ما چقدر به انحراف رفته است؛ حتی درست‌تر بگوییم، وارونه شده است و متأسفانه این سیر انحطاط، شیوع باورهای غلوآمیز و کژفهمی مفاهیم دینی روی در افزونی دارد.

شاعر به جای این که به جدّ پاک ممدوح خود توسل کند که او واسطه شود تا خداوند آن ممدوح را از خطرها ایمن بدارد، از خداوند می‌خواهد که واسطه شود تا جدّ پاک این کار را انجام دهد. گویا او نمی‌داند که همه چیز در دست خداست و اگر بزرگان دین هم بخواهند در مقدرات عالم تغییری روی دهد، باید این را از خدا بخواهند.

من در شعرهای مذهبی این روزها بسیار می‌بینم این باور و این نگرش را که گویا ائمة دین خودشان شفا می‌دهند، خودشان آدمیان را به زیارت خود طلب می‌کنند، خودشان گره‌ها و مشکلات آدمها را حل می‌کنند و خودشان انگار در مقامی خدایی و یا نیمه‌خدایی (نعوذ بالله) قرار دارند.

من البته دوست‌تر دارم که بحث را از این بیشتر بکاوم و ببینیم که اصولاً بزرگان دین برای شفادادن و گره‌گشایی و معجزه و کرامت خلق شده‌اند، یا برای راهنمایی بشر، تا بهتر به رستگاری برسد، بهتر به خداپرستی برسد و بهتر به کمال معنوی‌ای که خدا از او انتظار دارد دست یابد.

گویا ما بیشتر ائمه را برای شفاعت در آن دنیا و رفع گرفتاری در این دنیا می‌خواهیم، نه پیروی از آنان تا خودمان همانند آنان به رستگاری برسیم. ما مثل دانش‌آموزانی هستیم که معلم را نه برای درس دادن در طول سال، بلکه برای کمک در امتحان دوست داشته باشند. یعنی طرف به جای این که به درس معلم گوش کند و آن درسها را فرا گیرد و در طول زندگی و در امتحانها به کار گیرد، به فکر این است که چگونه معلم را ستایش کند، به معلم عشق بورزد و دوستش داشته باشد تا به پاداش این عشق و دوستی، در روز امتحان برای او کاری بکنند. یا اگر هم در طول سال برایش کاری می‌کنند، چیزی خارج از درس دادن والگو دادن باشد. مثلاً معلم برای شاگرد دوچرخه بخرد.

سخن از این قبیل بسیار است. گاهی از شدت این افکار به حدّ انفجار می‌رسم، ولی می‌بینم گفتن من چه سودی دارد، وقتی حدود نیم قرن است که روشنگران و مصلحان دینی ما این حرفها را گفته‌اند و بسیار بهتر، علمی‌تر و جامع‌تر از من هم گفته‌اند، ولی گویا اثری نکرده است، یا در نسلهای قبل اثر کرده و اکنون باز فراموش شده است.




تاریخ ارسال :   1392/1/12 در ساعت : 12:59:2       تعداد مشاهده : 638



کسانی که این مقاله را می پسندند :



ارسال نظر :

حمیده میرزاد
1392/1/12 در ساعت : 16:46:19
سلام بر استاد محترم جناب كاظمى
بسيار زيبا وحكيمانه حق مطلب را ادا كرده ايد
پايدار باشيد
علی محمد مودب
1392/1/13 در ساعت : 8:7:40
سلام و درود بر استاد عزیز و مهربان ما جناب کاظمی

در این شعر به احتمال قریب به یقین شاعر چنین منظوری نداشته
و مشکل در جمله بندی است
بسیار می شود که شعری گفته می شود و چون به دل شاعر می نشیند دیگر خیلی به تالیف جمله دقت نمی کند
والا مشخص است که منظوری چنین عجیب و غریب آن هم در دوران ما بعید است

حتی در دوران غلبه ی غالیان و اهل غلو هم بعید است که کسی این طور حرف بزند
بنظرم استاد عزیز ما به جای نقد معرفتی این شعر
از منظر نقد ادبی آن را بررسی می کردند و بعد با معنی کردن شعر به شاعر هشدار می دادند چنین معنای
عجیب و غریبی از این جمله قابل برداشت است

متاسفانه در بخشی از شعر مذهبی ما از این جنس شیوع یافته و بنظرم بخش عمده ای از اشکالات معنایی آن
نتیجه ی ضعف ادبی است بیشتر
البته اشکالات جدی در نگرشها هم وجود دارد که در بخشی از این یادداشت به خوبی به آن ها اشاره شده است

ممنون توجه ویژه استاد به نقد معرفتی
نقد معرفتی و محتوایی در این حوزه و نیز درباره ی برخی جریانات فاسد که رسما به اشاعه ی منکرات و فحشا و الحاد می پردازند ضرورتی مغفول در ادبیات امروز است
رضا جعفری
1392/1/14 در ساعت : 11:23:10
سلام جناب کاظمی عزیز. این گونه سخن گفتن ، ورود عبارات عمیانه در ساحت شعر است که مونم چنین برداشتهایی نیز میتواند باشد . دغدغه ی انحراف از دین قویم و صراط مستقیم اسلام عزیز بسیار خوب است ولی این رباعی با آن برداشت بیشتر خنده دار است
سید حسن مبارز
1392/1/14 در ساعت : 15:43:8
سلام جناب آقای جعفری، به عقیده بنده شما با اشعار خوبتان خدمتی خالصانه به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین انجام داده اید اما بعضی از اشعارتان جدا نیاز به بازنگری دارد و ان شالله در فرصتی مناسب و مغتنم نکاتی را در همین سایت و یا جایی دیگر می نویسم. درباره این یادداشت استاد کاظمی من با آقای مودب موافقم و خوبی این سایت همین است که باعث تضارب آراء می شود البته با رعایت حریم ها و حدودها
علی حیدری زاده
1392/1/15 در ساعت : 0:32:44
سلام استاد
با توجه به این جمله ی شما که((گویا ما بیشتر ائمه را برای شفاعت در آن دنیا و رفع گرفتاری در این دنیا می‌خواهیم،)) باید به عرض برسانم من با سخن شما موافقم
اما
تمام درد ادبیات معاصر این است که شاعران از آنچه حافظ بهره داشت بی بهره اند یعنی انس با قرآن وگرنه قرآن تکلیف این بحث را روشن کرده و نیاز به جدل ما نیست در آیه الکرس (آیه 254 بقره)می خوانیم که :
((من ذا الذی یشفع عنده الا به اذنه
محمدکاظم کاظمی
1392/1/16 در ساعت : 0:42:36
جناب مؤدب گرامی. به خاطر لطف‌تان سپاسگزارم. ولی این یک جمله پیچیده یا با ساختاری غیرمتعارف نیست که احتمال ضعف تألیف در آن برود. اگر عبارت دوپهلو بود یا لااقل یک قرینه ضعیف بر آنچه شما فرموده‌اید وجود داشت، » می‌‌شد پذیرفت. ولی وقتی شاعر به روشنی تمام می‌گوید که «از حق طلبم که جد پاکش او را » دیگر دلیلی برای برداشتی دیگر از جمله وجود ندارد. اولین و محتمل‌ترین برداشت همان است که من عرض کردم مگر این که چیزی خلاف آن را ثابت کند. مثلاً این که شاعر خودش بگوید که من آن منظور را داشتم. خوب اگر هم این طور بود، خودش که یک آدم عاقل و بالغ بود، متوجه وارونه‌ بودن سخن بود و آن را برای چاپ در یک کتاب شعر درج نمی‌‌کرد.
به گمان من نمی‌توان گفت چون این سخن غلوآمیز است، لاجرم شاعر آن را نگفته است. از این قبیل سخنان هم ما در شعرمان کم نداریم، تا به حکم نادر بودن آن، حمل بر معنایی دیگر بکنیم. این یک تلقی عام و شایع است و در شعر ما بسیار نشانه‌ها دارد.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 6 ماه و 1 روز و 20 ساعت و 29 دقیقه و 58 ثانیه است همراه شماییم 457475398.871 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 110 | بازدید دیروز : 22,255 | بازدید کل : 123,895,188
logo-samandehi