ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جای امید


تقدیم به همه مظلومان جهان مخصوصا مسلمانان میانمار





رعشه افتاد در وجود زمین، از دعایت چقدر می لرزید:



«خـ خدایا شـ شرشان را کم...» و صدایت چقدر می لرزید



 



در قنوتِ شبانه آب شدی، گریه کردی و آسمان بارید



مثل برگ درخت پاییزی دست هایت چقدر می لرزید



 



دشت از ازدحام گرگ، سیاه - بره بودی و بینشان تنها



حمله کردند از تمام جهات، دست و پایت چقدر می لرزید



 



غرق طوفان تمام اقیانوس، ناگهان عرشه ات ترک برداشت



جای امید مانده بود ولی ناخدایت چقدر می لرزید



 



باز اخبار کشتن و کشتار، حمله ی وحشیانه ی کفتار



وقت افطار بود و در گوشم ربنایت چقدر می لرزید



 



هیچ کاری نکردم و تنها شعر گفتم که هر دقیقه دلم



هم برایت چقدر می نالید، هم برایت چقدر می لرزید. 


کلمات کلیدی این مطلب :  جای ، امید ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/16 در ساعت : 13:20:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  1014


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1391/5/16 در ساعت : 15:27:21

درود بر ستاره ی سهیل سایت:چند ماه است از تو بی خبریم / گرچه یادت ز یاد خود نبریم...
**********
م: ممنون استاد نظر لطفتونه که دراین دنیا ما را از خاطر نبردید.
اینکه ما را ز خاطرت نبری
آبرو می دهد به ما ای دوست
ماه نور است تو به فکر منی
و برایم بکن دعا ای دوست
مجید هادوی
1391/10/10 در ساعت : 10:0:0
سلام
واقعا از خواندن ابیاتتان لذت می برم.
خیلی ارتباط برقرار کردم با این غزل . مخصوصا ردیف تکان دهنده ای داشت.
احسنت. احسنت
بازدید امروز : 12,154 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,176,465
logo-samandehi