اشك مي ريزم به پاي آرزوهاي زلالي
دوست دارم زندگي را پشت پرچين خيالي
كوله بار زخم عصيان پدر بر شانه هايم
مي نشينم پشت ديوار انارستان كالي
مي كشم تاريك روشن رنگ روياي پري ها
با قلم موي نسيم آهسته گيسوي شلالي
مي روم در سايه سار آبشار نقره پوشي
چون پلنگ پير عاشق خيره در چشم غزالي
كو پلنگ دره ي انجيرزار كودكي ها
تا بنوشم از نفس هايش شكوه بي زوالي
دوست داري مشق آتش بازي پروانه ها را
دوست دارم حس كنم بر روي دستت بال بالي
كاشكي يك روز شب هاي جنونم فاش مي شد
تا كه مي دادي به عشق شعله زادم اعتدالي
ناگهان روزي به خود مي آيي اما سخت دير است
با تمام گريه مي پرسي تو "پير ماه و سالي؟"
با تمام ابر هاي گريه مي ريزم به دوشت
بعد از آن باران به خود مي آيي اما با چه حالي؟!
15/10/87
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/15 در ساعت : 23:38:17
| تعداد مشاهده این شعر :
990
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.