یک دختر از جنس ِ غزل تکثیر میشد،
با یک ردیفِ سخت ، در یک دفترِ سرخ
با لهجه ی آبی ترین بال ِ کبوتر
پرواز میشد آسمان را ، با پر ِ سرخ
تکبیر میشد رقص ِ خونرنگ ِ اَذان را، ........
وقتی خدا در نغمه ها یش نقش می بست
هم لهجه ی محراب ، در یک سجده ی سبز
قَدقامتش شمشیر میشد دختر ِ سرخ
در دفتر ِ تاریخ ، باید ثبت می کرد...........
با جوهرِ دریای قرمز ، یک غزل عشق
از جنس ِ طوفان ِ قلم بود و خروشان
در واژه هایش ،دختری در سنگر ِ سرخ
باران شد و فریاد زد شعر ِ عطش را.........
تا قطره قطره ترجمان ِ درد باشد
تا چشمه باشد ، رود باشد یا فراتر........
تفسیر ِ اقیانوس باشد ، باور ِ سرخ
حالا میان ِ ماست با لحنی صمیمی....
در سایت ها ،در روزنامه، در خبرها
یک دختر از سمت ِ خدا تکثیر شد تا
.در ذهن ِ ما جاری بماند کوثر ِ سرخ .........
برای شاعر مبارز بحرینی آیات القرمزی
اکرم بهرامچی