ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل فراموشي


 



من به دنيا آمدم، دنيا نمي آيد به من



پاك گيجم، چيست اين رفتن؟ چه بود آن آمدن؟



 



چشم در ما دوخته وقتي عدم در هر قدم



چيست فرقِ خام بودن، پخته گشتن، سوختن؟



 



هر دو سمتِ ميله ها، چيزي به جز زندان نبود



هر دو سويش باختن بود، اين نبردِ تن به تن



 



با كسي شوخي ندارد عشق،  ناغافل شبي



مي گذارد بر دلِ ما، حسرتِ زيبا شدن



 



بوسه و نانم ده و چيزي از ايمانم نپرس



بگذر از تفتيشِ دينِ پاره ابري بي وطن



 



كاش بيدارم كند امشب، عدم، از خوابِ شعر



بينِ ما مرزي نمانده جز همين يك پيرهن ... 


کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، فراموشي ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/14 در ساعت : 12:6:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  3383


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحید ضیائی
1391/5/14 در ساعت : 12:29:53
ابری بی وطن ...
بسیار زیبا بود ... خستگی ماه ها درآمد .
مهدی یعقوبی (ماه دی)
1391/5/14 در ساعت : 17:39:0
سلام
جگرمان خنک شد در این تب هجو نویسی شاعران بی درد
جنـاب ضیـایی جدایی شمـا از این ورطـه اجتمـاعـی مریـض
و پیوستن به خویشتن خویش را از صمیم دل تبریک عرض می کنم .

شاد زی (ماه دی)
مصطفی پورکریمی
1391/5/14 در ساعت : 16:20:37
سلام جناب استاد ضیایی گرامی

هر دو سمتِ ميله ها، چيزي به جز زندان نبود


هر دو سويش باختن بود، اين نبردِ تن به تن

بسیار زیبا و هوشمندانه سروده اید درود بر شما
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/5/14 در ساعت : 12:27:58
سلام بر دوست شاعرم
نمی دانم بر این شعر چه نامی بنهم. بگویم غزل که سرشار از مغازله است . بگویم فلسفه که اصلا بیت به طور فلسفی آغاز می شود . بگویم اجتماعی فلسفی که در بیت زندان هردوسو اشاره ی گزنده ای داری ... بگویم عرفانی با آن تلمیح ملیح به سخن خرقانی نجیب ... هم خود تو بگو چه بنامم این لطیفه را .
با این همه پراکندگی یک چیز مسلم است و آن روح یکپارچه ی شاعر است که به این پراکندگی جان می دهد . گردبادی که غبارها را تسلیم گریز از مرکز نمی کند
بیکران باشی
التفاتی به سیاه مشق های من هم بکن . دو سه غزل ناخوانده داری .
مژده ژیان
1391/5/14 در ساعت : 19:39:12
درود بر اينهمه زيبايي
بازدید امروز : 19,849 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,241,056
logo-samandehi