ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حسرت به جانم مانده تا یکبار دیگر نیمه شب

آتش به جانم می زنی هر لحظه با افسونگری

بر پا نکن آشوب و غم این چند روز آخری

یک روز با من خوبی و یک روز دیگر دشمنی

مجنون  صحرا دیده را تا کی به دوزخ می بری

پاییز را آورده ای یکجا برایم ارمغان

آفت زده خشکیده ام ،از شاخه هایم می پری

پا پیش بگذارم ، من از عمق نگاهت خوانده ام

ته مانده ی این آبرویم را دوباره می بری

حسرت به جانم مانده تا یکبار دیگر نیمه شب 

آرام با لبخند خود از خواب هایم بگذری

ابری نمانده تا که بر آلام من گریه  کند

از من نمانده این دم آخر به جز خاکستری

آخر بگو بی معرفت با تو چه کردم من مگر

بی وقفه داری  می زنی بر زخمهایم خنجری

پس می دهم تاوان جرمی را نکرده روز و شب

در چشم هایم شرم داری لحظه ای را بنگری ...!

در کنج زندان عاقبت از دست خواهم رفت چون

افسونگری مانند لیلی  درس خود را از بری

م- شوریده سید مهدی نژادهاشمی /31/1/1390

کلمات کلیدی این مطلب :  حسرت ، به ، جانم ، مانده ، تا ، یکبار ، دیگر ، نیمه ، شب ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:24:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  1129


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 16,694 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,975,294
logo-samandehi