پیغام حکومت کرزی : سروده ای در قالب طنز از امین الله مفکر امینی شاعر و نویسنده ء افغان
ما کاری نداریم که مردم گویند چه کردیم یا نکردیم
ما آن کنیم که در گنجینه و در کیسه و هم اندیشه داریم
این عمارت های کابل زیبا را ببینید ای هوشمنـــدا ن
چه ز یبا اند این بنا ها که گیرند هر یک انگشت بدندان
نباشد ما را غم اینکه گر چندی بمیرند از جفای سردی
گناه ما نباشد ، این کار طبیعت است از این نا مــردی
ما بهر صلح و آرامش مردم خود داریم بیحد سعی و تلاش
بهر سیاست های خود نمیداریم جملگی را یکسره فاش
از اینرو طالبان را خــــــواهیم که همه باز آیند سر کــــــــار
چون آنها توبه کرده اند ز کرده های بد شان ، اینبــــــار
چه فرق دارد که طالبان دارند بسر لنگی و بتن دریشــــــی
مگر کرزی ندارد بسر کلاه ، بتن پیراهن و چپن مزاری
چرا گویند همه که باید کشت خشخاش را کنیم منــــــــــع
نمیدانند که پولش نیاز ما و همه مردم را میکند رفـــــع
گر واسطه یا رشوت نباشد تنگ است کار ما و بودجهء ما
این یگانه را پیروزی است و حل مشکلی راه و چارهء ما
کثافات گر به هز جای و هر کوچه و جاده و یا بازار بینی
اگر شهر دار و اهل و بیت او در این خدمت تو بیکار بینی
هدف عالی باشد ما را که مردم هم باید دست بکار شــــــد
باینرو طرفداران سیاست داخل و خارج ما هم بیشمار شد
اگر موتر های ضدمرمی و بادیگارد داریم، اینرا حق داریم
بهر پاداش کار های خوب خودها، ز عوام فرق داریـــم
اگر باز هم قبولدار نباشید بر آنچه گفته ایم و یا بگوییــــم
با حمایه دوستان خود و بیگانه ز هیچ یک از شما ها نترسیم
مفکر سنجیده گو، چیده گو، خوش بگو ز اینهمه پیشرفت و ترقی
گر پرده کشی باین همه کرده ها، تو ودیگران چه فرقــی