تاک های پر از انگور ، تو را می خوانند

هم ز نزدیک و هم از دور، تو را می خوانند

از همان شب که تو از باغ گذشتی ، دیگر...

باغبانان همه مسرور تو را می خوانند

حافظان چشم تو را راز غزل می دانند

مولوی ها همه در شور تو را می خوانند

عارفان با تو به معراج روند و عشاق...

بر سر دار چو منصور تو را می خوانند

جمعه ها ندبه کنان ، جمعیتی آشفته...

با دلی خسته و رنجور تو را می خوانند

خبر از چله نشینان تو داریم که با...

ختم  ِ چِل واقعه و نور تو را میخوانند

عاشقانت که به نام خوش ات عادت کردند

با همان واژه ی مشهور تو را می خوانند:

یابن طه ! تو همان منجی آخر هستی

خلق! چون ماهی ِ در تور ، تو را می خوانند