بی دلانه
هر شعر تری دارم در وصف تو موزون نیست
آهنگ جنون دارد، پیچیدهی مضمون نیست
در حسرت سرسبزی، همواره نمی سوزد
وقتی که خزان رنگی، در حیطهی قانون نیست
با ردف و رَوی، هرگز از عشق نمی گوید!
چون نبض غزل دایم، در قافیه موزون نیست
از چادر لیلیها، فانوس نمی گیرد
وقتی که در این صحرا، یک لالهی مجنون نیست
آشفته تر از بیدل، پیوسته جنون دارد
در کوچهی اندیشه، از آینه ممنون نیست
بی نظم ترین شعرم ممنون نگاهت باد
وقتی که قلمها را، یک جرأت افسون نیست
قم- 1375
.