ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



افسوس از اين بوداي بي معنا


 



بودا شب جهل و جنون خوابيد......  با نغمه ي لالائي غم ها



تا خواب بندد راه اندوهش.......  در اين شب رسوائي غم ها



 ***************



از جور نابودائيان، برمه.........   آلوده ي جرم و جنايت شد



از سوي جلادان خون آشام........  قانون چنگيزي رعايت شد



 ***************



تنها ترين شبهاي عمرش را........  تا صبح با اندوه مي پيمود



شايدا براي كودك تنها.............فردا  گلوله  مهر  مادر  بود



 ***************



آن كودك مظلوم بي مادر......... تنها ي تنها چون مسلمان بود



با آتشي از كينه مي پژمرد........  مانند  او  آنجا  فراوان بود



 ***************



آنجا مسلمانان به حوض خون ... در شهر تنهائي وضو كردند



رفتند و با پيغمبر رحمت....... اين ماجرا را رو به رو كردند



 ***************



رفتند تا در ظلمتي وحشي ....... افسانه اي سرشار غم باشند



تا در دل تاريك اين تاريخ ........ برگي عزيز و محترم باشند



***************



اينجا تمدن مانده در مرداب..... چيزي است مثل بوي گنديدن



اينجا پر از غوغا و نفرين است.....  بايد بجاي گريه خنديدن



***************



نفرين بر اين پيغمبران جهل.... دردا ازاين گرگان خون آشام



افسوس ازاين بوداي بي معنا ....  پاينده   بادا   پرچم   اسلام   


کلمات کلیدی این مطلب :  افسوس ، از ، اين ، بوداي ، بي ، معنا ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/30 در ساعت : 9:31:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  1151


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/4/30 در ساعت : 16:34:0
سلام جناب شهیدای عزیز
نفرين بر اين پيغمبران جهل.... دردا ازاين گرگان خون آشام
افسوس ازاين بوداي بي معنا .... پاينده بادا پرچم اسلام
بسیار استادانه سروده اید مؤید باشید
مهدی سیدحسینی
1391/4/30 در ساعت : 23:56:3
سلام بهره بردم موفق باشید
دکتر آرزو صفایی
1391/4/30 در ساعت : 20:6:50
درودتان جناب شهیدا زیبا و حزین دست مریزاد
بازدید امروز : 12,412 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,233,619
logo-samandehi