ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خلیج

 

شرجی ِماسه های ِلرزان را افق ِبی ستاره می داند

دارد از راه می رسد خورشید،ماه را در خودش بسوزاند

روی ِساحل نوشتم آزادی ،باد امواج را به من کوبید

دستی آئینه را تصاحب کرد تا به خاک ِسیاه بنشاند

بوی ِسرب ِمذاب می پیچد در مشام ِزنی که تنهایم

تا دل ِمرده در تهجر را از غزل های نو بترساند

روی ِ امواج رد ِ خون مانده درگلوی ِ خلیج فریاد است

بندر از عاشقانه ها خالیست تا زمین را ستم برقصاند

نسل من در سکوت زندانی ست،نسل من در شکنجه می سوزد

زیر ِ شلاق ِ وحشی ِباتوم از صدای ِ گلوله می خواند

ظلم ِشب ناتوان تر ازآن ست که زمان را بگیرد از خورشید

اوج ِفریاد ِ زنده بودن را در گلوی ِ غزل بمیراند

واژه ها را ستاره خواهم کرد لای ِانگشت های ِ جوهریم

می نویسم به نام ِآزادی بر خلیجی که فارس می ماند

 

 

 

یاعلی

کلمات کلیدی این مطلب :  خلیج ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:23:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  873


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حامد صافی
1390/4/15 در ساعت : 9:14:27
سلام زیبا بود منتظر خواندن سروده هایتان هستم
بازدید امروز : 55,263 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,219,574
logo-samandehi