تقدیم به پدرم و همه ی جانبازان شیمیایی..
خاکسترش خاموش ، اما مجمرش داغ است ،
ققنوس بی بال وپری که پیکرش داغ است
در دل ، هوای کربلای تازه ای دارد
عاشق شده مانند مستی که سرش داغ است
عمریست دارد دور این میخانه می چرخد
ساقی ! تو دیگر می نجوشان ، ساغرش داغ است
با اینکه سیراب است اما باز می سوزد
مثل خلیجی که همیشه بندرش داغ است
لب تشنه ای که مشک دارد روی دوش اما
تا از می کوثر ننوشد ، حنجرش داغ است
عمریست این مجنون ، تب لیلا به خود دارد
از بوسه های شیمیایی ، بسترش داغ است
شاعر! رها کن دفترت را تا نسوزی از
این شعر جانسوزی که بیت آخرش داغ است
دارد به سمت آسمان پر می کشد ، ققنوس
خاکسترش خاموش ، اما مجمرش داغ است ..
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/21 در ساعت : 9:58:43
| تعداد مشاهده این شعر :
6833
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.