چرا برای تو سخت است مهربان باشی؟
	 
	چرا برای تو سخـــــت است مهربان باشی؟
	ولی به طعنه توانی ، بلای جــــــــان باشی
	بجای طعنه و دشنام و ناله ونفـــــــــــــرین
	دهان به خـنده کنی باز و خوش زبان باشی
	جه دیده ای ز بد اخـــــلاقی و دَمَـق بودن؟
	مگر چه می شود اینبار خوش بیان باشی؟
	چه حاصلی است ازین ترشـرویی و تندی
	که خـُلق خوش بگذاری وبـَــد لسان باشی
	بجــــــــــای شعله دمیدن برآتش ما ، کاش
	طبیب سینه  ی ســـوزان هر دو مان باشی
	اگر بجـــــــای تـَشـَر مهر ریزد از چشمت
	به باور همـــــــــــه دُر دانه ی زمان باشی
	تو را چه می شود آیا نمی شـــــود یک بار
	برای خستگــــــــــــــــی جانم آشیان باشی؟
	به یک اشاره و لبخـــــــــــند ، میهمانم کن
	که میز بان ِسلام ِکـــــــــــــــبوتران باشی
	خدا به درد ِغریبی کند گــــــــــــــرفتارت
	اگر بهار ِمرا باعث خـــــــــــــــزان باشی
	 
	مصطفی معارف 4/4/91 تهران
	  
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1391/4/4   در ساعت   :    2:39:52
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
947
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.