9 قطعه از مجموعه تغزل سکیت ... تقدیم به امام هادی (ع)
" تغزل سکیت " - مجموعه ای تازه از من و مفتخر به نام امام علی نقی (ع) به زبان شعر معاصر و روایتی نو از زندگی آن حضرت -در 33 قطعه شعر به نشانه 33 سال امامت آن حضرت است . در پست قبلی آخرین قطعه این مجموعه را که ترجمه " زیارت غدیریه " بود منتشر کردم و اینبار هم 9 شعر دیگر را تقدیم می کنم . باشد که قبول افتد ...
1
سلام آقا !
راستش را بخواهید آمده ام از این آب گل آلوده ماهی بگیرم
-خیلی زود رفتم سر اصل مطلب ، ببخشید-
متوکل طفلان ظالمم آقا
به حساب امروزی ها معلم
نانم از لغت بی چون ِ تعلیم در می آید
از پای آبله زده ام در کوچه های خاکی سامراء
حالا فرقی نمی کند سامراء شهری در عراق باشد
یا دهکده ای در جنوبی ترین سیاهی یک نقشه
مهم ، لشکریان بی شمار شمر است
خِمِر های سرخ انباشته روی هم در صحاری بیرون
نردبام های جاسوس ، کلاغ های مفتش ،
خفیه نگاری حوض های ملعون در گرگ و میش کاشی
-شما که خوب می دانید –
قلمو در مرکب مضنون آب می رود
چنانچه ابن سکیت (1) در دربار بروکراسی .
1- ابن سکیت شاعر و زبان شناس بزرگ عرب ، که از پیروان و شاگردان امام هادی می باشند و به دستور متوکل عباسی به جرم طرفداری از شیعیان بخصوص امام حسن (ع) و حسین (ع) زبانش را از قفا بیرون کشیدند و به شهادت رساندند .
2
آقا جان سلام !
-برای مخاطب لفظِ قلم می نویسم :
من همان چوپان مثنوی ام ها (2) ...-
سلام آقا جان !!
آمده بودم چارقت را ببوسم که ترکاندندم (3)
باور کن فرقی نمی کند ، من بودم یا اُم وهب
شیرین دختر رسول مداح بود ، ... یا نبود
به همان خدای کعبه نبود
هر تکه ای از جنازه اش جایی ...
قیر های عرب عجیب چسبناکند
قیر های مزدور سعود ...
2- اشاره به داستان موسی و شبان و ساده دلی های شبان در مناجاتش با خداوند
3- اشاره به بمب گذاری سال 82 در حرمین شریفین به دست منافقان .
3
برهنه آمده ام
بی پای افزار
برهنه وسط بسیار آدم و حرف و حدیث
بسیار قربان و بسیار قربانی
من سوار مرکبم آمده ام
شبیه آن مرد ...در بی بارانی حادثه
برای من خیلی چیز ها مهم نیست
خیلی چیز ها هم
اینکه پسران آقا زاده شاگرد منند
اینکه عبد الجلیلِ مولف (4)
تنها به ذکر نامی گُشنه از من بسنده می کند
-درسیری تاریخ ادبیات عرب-
و جستجو گر گوگل
به تکرار یک متن بی خود از من ، خوش .
من قانعم به مقام شعر
در تشویق حضرات باد
و نئشه گی کارت های از سکه افتاده
-من مدعی ام که اینها شعر گفتن بلد نیستند-
شعری که علف ، نفهمد و گوسفند ، نخورد که شعر نیست.
کجا بودم ؟
ها ...
برهنه آمده ام
و به دولتی سر اصلاح المنطق (5)
برای نسل همعصر پسران متوکل
مشق تساوی می کنم .
4- مولف کتاب سیری در تاریخ ادبیات عرب
5- از آثار ابن سکیت در زبان شناسی عرب
4
به قرار معلوم
بر خلاف عادت مرسوم
زبان به پا برهنگی کوچه و بازار کشیده ام
به جوب ها ی افیونی تکیده و شکسته
به دیوار های سست آجر محله های جدید
به خیابان ِ فلسطین
که در هجوم غربتی های زمین خوار
دالانی به تازگی سرخاب ها و سرخابه هاست .
به شهر آمده ام
به زبان دلالانی که قسم بزرگترشان توئی
و قاب بزرگ معصوم بزرگ
در کنار اتومبیل های مونتاژ چین / به زبان ماچین
به لحن قیصر و دُمرُل
شرط می بندم
-اشکال شرعی دارد –
شرط می بندم
اینجا کسی نمی داند
هم او که آب به قبر سیدالشهدا بست
بر تل مخالی (6) ایستاد
برای تو جاسوس گماشت
به دست تو شفا یافته بود دیر زمانی پیش ...
شرط می بندم
اینجا ...
و برمی گردم به زین اسب های گل آذین
به ردیف سربازان متحد
متفق
شمالم
زیر پوتین خزر
به جنوبک غریبه ی کوچکم
و شکفتن تعلیمات دینی
در وقت سیاره ی کودکی هامان
یار دبستانی هامان
بر می گردم
و نام و کنیه ات را برای هزاران بار امتحان می دهم :
علی / ابوالحسن / علی
" عجبا ! این بود
که بعد از پنج هزار سال
مردی را یافتم که از خدا سخن می گفت
اما نه برای
خواجگان ..."(7)
(6) تلی که با زین اسبان لشکر متوکل به دستور او توسط سربازانش در صحرای بیرون سامرا تشکیل شد و متوکل امام (ع) را بالای تل برد تا انبوه لشکریانش را به رخ امام بکشد تا ایشان خیال خروج و جهاد نداشته باشند .
(7) از کتاب آری اینچنین بود برادر نوشته دکتر علی شریعتی
5
همه جریان های دنیا
-بسوی تو –
هادی اند .
6
به صحرا شده بود با یزید
یعنی به صحرا زده بود با یزید
به صحرا الله سبزیده بود بایزید
به صحرا عشق باریده بود (8) با یزید
الله الله الله الله الله
و بلدرچینی (9)
که در دامنش به عشق فرو میرود که تویی
غزال (10) روایت دیگریست از مادرت
غزال ذبح عظیم تغزل نهم است
غزال استعاره ی معصومیست ،
غزل که کفایت نمی کند.
8- شطح معروف بایزید بسطامی که فرمود : به صحرا شدم عشق باریده بود و همانگونه که پای در گل فرو رود به عشق فرو می رفت.
9- سمانه به معنی بلدرچین به روایتی نام مبارک مادر امام هادی (ع) است.
10- غزال به روایتی دیگر، نام مبارک مادر امام هادی (ع) است.
8
آقاجان ببخش ...
زبان مردم کوچه سخت است
و فهمیدنش دشوار تر
زبان گنگ
زبان قورت داده
زبان دراز
زبان بیرون کشیده شده از قفا
زبان ِ نفهم اما ...نه ...
این زبان سالهاست می فهمد / دم نمی زند ،
زبان مردم کوچه سهل است برای آوردن
سخت است برای زدن
زبان تنبل استعاره باقیست
و ما ... يتبعهم الغاوون(11) .
11- بخشی از سوره شعراء آیه 224
9
همیشه فکر می کردم
چگونه سنگ ، مغلوب کاغذ میشود در بازی های کودکانه
تا موشک های کاغذی صدام را دیدم
در کلاس منهدم نقاشی
وقتی تُنگ کلاس ترکید
قرمزی تن همکلاسهایم
روی مشق کودکان جهان
ماهی شد
روی رودخانه های عرب دیدی
که جلد دفترم می رفت
و " پاکیزگی از ایمان است "
آب می رفت
و امام جمعه ی حرمین (12) نامه به متوکل می نوشت :
نقی ، خطر بزرگی ست
و هاشم و کبری و زینب هم ...
آقا جان !
فال خون (13) عجیبی زده بودیم به حافظ
آمده بود :
" چون نیک بنگری همه تزویر می کنند ".
12- امام جمعه مکه و مدینه در زمان امام هادی (ع) که از نفوذ معنوی امام خشمگین بود و نامه ای علیه امام (ع) به متوکل نوشت .
13- فال خون کتابی در باب دفاع مقدس از داوود غفارزادگان