وطن بگو که مگر داد ما به تو نرسید ؟
که قدِ سرو به بیداد باد سخت خمید
وطن بگو تو کجایی؟ و چند ساله شدی؟
پرندگان دیارم از او خبر بدهید
بگو خدا را تقدیر ما همین بوده است؟
به ما همیشه غریبانه اشک و آه رسید
عجب مدار که آیینه های ما آهند
که ماه در شبِ بیگانگان همیشه چمید
غریب بودم و تو هم غریب تر بودی
که باد عاشق در بیرَقت دگر نوزید؟
چگونه شرح دهم قله های پامیرت
یکان یکان همه آسان به دیگران برسید
چگونه شرح دهم بوسه های باغت را
که هیچ گاه دهانم لبِ تو را نچشید
چگونه شرح دهم آب های جیحونت
که تشنه بود لبِ ما ولی به ما نرسید
چگونه شرح دهم قصه ی بهارت را
تو را ندیده و چشمم خزانِ حادثه دید
وطن بگو که مگر آه ما به تو نرسید ؟
که غنچه ی گلِ نشکفته را زمانه درید