ای که کردی ز وفا پاک فراموش مرا
بی تو غم سخت گرفته است در آغوش مرا
میشوم آب چُنان شمع , خدا هست گُواه
تا زمانی که کُند عشق تو خاموش مرا
خاطراتی که گذشته است میان من و تو
هم به هوش اوردو هم بَرد از هوش مرا
غم دوری تو مانند همان کاسه ی زَهر
مدتی هست که هر شب شده در نوش مرا
با خبر باش که این تنگ دلیهای دلت
به یقین میکند اینبار , کفن پوش مرا
راستش , روز جدایی تو مُردم , اما
عشقت اورد دوباره به سَرِ جوش مرا
کاش میشُد دلت آگه ز دل پُر دردم
تا شود بَر غم تو لحظه ایی سَرپوش مرا
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/1 در ساعت : 3:36:24
| تعداد مشاهده این شعر :
1450
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.