ای که کردی ز وفا پاک فراموش مرا
	بی تو غم سخت گرفته است در آغوش مرا
	 
	میشوم آب چُنان شمع , خدا هست گُواه
	تا زمانی که کُند عشق تو خاموش مرا
	 
	خاطراتی که گذشته است میان من و تو
	هم به هوش اوردو هم بَرد از هوش مرا
	 
	غم دوری تو مانند همان کاسه ی زَهر
	مدتی هست که هر شب شده در نوش مرا
	 
	با خبر باش که این تنگ دلیهای دلت
	به یقین میکند اینبار , کفن پوش مرا
	 
	راستش , روز جدایی تو مُردم , اما
	عشقت اورد دوباره به سَرِ جوش مرا
	 
	کاش میشُد دلت آگه ز دل پُر دردم
	تا شود بَر غم تو لحظه ایی سَرپوش مرا
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1391/4/1   در ساعت   :    3:36:24
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1480
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.