دوستان فصل بهاراست وگل است
ازچه دور از چشم من آن سنبل است
در چمن گلها نقاب افکــــــــــنده اند
در دل من صد شهاب افکــــــنده اند
از چراغ لاله صحرا روشن اســــــت
بی رخ او آب در چشم من اســــت
لاله ها بوی جـــــــــــــنون می آورند
بوی عشق ووصل وخون می آورند
من گلی از جنس دل گـــــم کرده ام
مه رخی را زیر گِل گم کرده ام
دور از آن مه بار هــــجران میکشم
یاد آن گل مــــی کشد بر آتشــــــــــــــــم
آتشم زد یاد آن دلـــــــــــجوی مست
رشته ی اندیشه ام از هم گسست
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/27 در ساعت : 8:7:30
| تعداد مشاهده این شعر :
905
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.