ني ، شكست.
استاد بي بديل "ني"استاد حسن كسائي درگذشت.
او كه نواي نايش همسفر مسافران از بلخ تا قونيه بود.
..........
اين شهر ، بي استاد و نايش شهر درد است
بي آتش ني، شهر ما خاموش و سرد است
امروز روز حسرت و روز جدائي است
در آسمان، مهمان اهل دل ، كسائي است
امروز باغ ني، خزان و بي بهار است
حتي ني استاد، امشب داغدار است
....
اي رفته تا شهري كه آهنگش رهائي است
در سينه هاي ما نواي بي نوائي است
روزي كه آهنگ جدائي ساز كردي
تا سرزمين رازها پرواز كردي
ديدم بجاي گريه شهر عشق، مات است
او را به آنسوي فراقت التفات است
يا اصفهان داغ تو را باور ندارد
يا غير حسرت چاره ا ي ديگر ندارد
...
اين آه و واويلا صداي اصفهان است
ماتمسرايت كوچه هاي اصفهان است .
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/26 در ساعت : 2:33:36
| تعداد مشاهده این شعر :
883
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.