خاموشی هر ستاره، در من پیداست
سردرگمی هزاره، در من پیداست
من قصه ی سرخـــــوردگی تاریخم
تنهایی 5 قــــــاره، در من پیداست !
***
به شاخه ی شکسته ام محمد و کوچ غریبانه اش
یک عمر، اسیر موج و خردل بودی
درگـــیر تب و ســـرفه و تاول بودی
در کوچـــــکی زمـــین، نمی گنجیدی
افسوس، در این جهان، معطل بودی !
***
غریبانه ای برای شهدای تفحص
درغربت این زمانه، آغوشی بود
بر درد و شکست و رنج، سرپوشی بود
یک عمر، اگر شهید، بر دوش آورد
امروز خودش شهید بر دوشی بود
www.2chatr.blogfa.com
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/25 در ساعت : 15:12:18
| تعداد مشاهده این شعر :
1362
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.