هادی فقط یک نام نیست
بل مرکز ثقل عشق در گذرگه ایام است
کز کوچه های خلوت یثرب
تا شهر شاد خواری و سرور
-سامراء-
حدث ناب کسا را بر لب دارد
و مصحف فاطمه در دست
می آید
از حجره های بهشتی خانه ی علی
تا پادگان قصر دوزخیان عباسی
آنجا که سبزقبای ولایت را
زاغهای شوم لجن خوار
به زنجیر کشیده اند
***
هادی فقط یک نام نیست
نورهدایتی است که می تابد
از سرادق علوی
تا خیمه های غربت حسین
و منزل به منزل
سفره های برکت را
در خانه های سبز تشیع می گستراند
و شاعران محتشم ولایی را
صله از همیان همت و حمیت می بخشد
***
هادی تلقظ غربت شیعه
در دالانهای طویل غرب وحشی و وحشت است
که هنوز هم
تلاوت نامش
دستمایه ی اشکهای پدرم
در لحظه های گریز از ناگزیری است
هنگام که
گلدسته های ویرانه ای را
بر صفحه ی مات تلویزیون رصد می کند
و از ترجیع زنجموره های مادرم
قافیه ی زیباترین مرثیه هایش را می اندیشد
***
هادی هنوز هم
نجاتبخش کبوتران سپید نجابت
از چنگالهای شاهین موحشی است
که ارتفاع پروازش را
با چاه ویل می سنجند
هادی هنوز هم
نبض حیات امتی است
که در شب آرزوهایش
برقبله ی گل نرگس نماز می خواند.
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/24 در ساعت : 20:48:22
| تعداد مشاهده این شعر :
1245
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.