و من از پنجره ی رو به خیابان ارام
میدوم رو به شما در نم باران ارام
تا هوای تنتان بُر بخورد اهسته
بر تن زخمی این بی سروسامان ارام
و شما میگذرید از منو من میمانم
نقش ان خانه ویران شده ویران ارام
تا که از پاسخ چشمان شما اب شوم
مثل برفی که به پایان زمستان ارام
و چه مغرور به این پس زدنم میخندید
همچنان میگذرید باز کماکان ارام
من از این پاسخ مختوم شبی میمیرم
میرسم مثل همین شعر به پایان ارام .
دهقانی