تبخیر شده که دل به دریا بزند
باران بشود به دشت و صحرا بزند
یک قطره چقدر در رگ فواره
پ
ا ا
ل ی
ا ی
ب ن؟
چقدر در جا بزند؟
در وحشت رخوتی هراس انگیزم
من شبنم اشک درخودم می ریزم
آن قطره منم که دل به دریا زده ام
آن قطره منم که از عطش لبریزم