راز ِ آن موی ِ مشکین ات چیست...
از پیش عرض سلام و تقدیم احترام حضور عزیز و گرامی تان
راز ِ آن موی ِ مشکین ات چیست...
که این مرغ، در این کنج ِ تنهایی...
بی قراری می کند...
رضا روستا
**************************
هر روز تصویر ِ خیالی ات، به چشم هایم بوسه می زند...
رضا روستا
**************************
خسته ام...
این همه نقش ِ تو را در خیال کشیدن...
خسته ام...
از شیطنت ِ لحظه هایی که تمسخرم می کنند...
جایت خالی ست...
خالی در کنار ِ سفره ی ِ سجاده ای که در تقدیر ِ اجابت...
کر و لال شده است...
رضا روستا
**************************
تو را مانند دانه گندمی...
در باغچه ی ِ احساس می کارم...
تا همه ی ِ وجودم...
از رپ رپ ِ نبض ِ حضورت، جان گیرد...
و فصل فصل ِ شعرهایم را با تو هجا کنم...
اگر این حباب های ِ عریان ِ خیال...
آرامش ام را بر هم نمی زدند...
رضا روستا
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/5 در ساعت : 2:39:35
| تعداد مشاهده این شعر :
968
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.