ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تبریک عید یعنی سربزنید و نقد عیدی بدید!!!
سماق و سنجد و سیب و سران انگشتت ... و بعد لشگر آیینه هات سر می ریخت

کجای قصه نشستی دوباره جان داده ست٬پرنده ای که برای تو بال و پر می ریخت

بیا و سر بکش این خاطرات نیلی را٬ زمین به حجم زمانت نمی رسد بانو!

مساحت من و تو دست های ابراهیم ... و شانه روی سر و گردن تبر می ریخت

بدوز پیرهن خانقاه حافظ را٬ اشاره ای کن و شیراز را به لرزه ای...

میان مشت خودت جمع کن غزل ها را ٬ و مختصر بکن این شعر گیج در «می ریخت»

بیا برقص در این ابتذالِ مریم ها ٬ رمیده اند خدایان شهر باکره گان

رسوب کن در اعماق ذهن یک تاریخ - همیشه جای پدر عکس یک پسر می ریخت!-

□□□

... و آه گاه تنت روی برکه می لغزد ٬ چقدر رنگ لبانت قشنگ تر شده است

میان حلقه ی انگشترت سر مردی٬ چقدر زرد وبی حال و تنگ تر شده است

کلمات کلیدی این مطلب :  تبریک ، عید ، یعنی ، سربزنید ، و ، ، نقد ، عیدی ، بدید!!! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:18:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  1132


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,609 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,165,920
logo-samandehi