سلام ای دلخوش آیینه پندار
دل از ایراد روحانی نیازار
اگر گفتم نوازش کن غزل را
به دقت بررسی کردم محل را
غزل چون آب رکن آباد جاریست
ولبکن در دو مصرع ، بی قراریست
از آنجایی که شعرت دلپسند است
دلم در پای هر مصراع بند است
که چون گلبرگ های یک گل ناب
لطیف و تازه و شیرین و شاداب
سرودی دست جمعی را بخوانند
روان و روشن و جاری بمانند
شما های که ارباب حقوقید
وکیل اول هر چار سوقید
اگر بر شعرتان وسواس دارید
حقوق واژه ها را پاس دارید
شکست واژه در مصرع گناه است
وگر نه حکم ، دست دادگاه است
من ابنج چاره ای دیگر ندارم
به دلخوش بودنت امّیدوارم
بکن با واژه ها قدری مدارا
حفاظت کن حقوق واژه ها را
واما مصراع های که به نوازش نیاز دارند
1 - < چیزی از آن دقیقه ها، اینجا گذاشتم > "دقیقه ها" را چطور می خوانید ؟
شما یک بار <دقیقه ها >را آزاد و راحت بخوان و یک بار هم در شعر بخوان تا تفوت را دریابی
2 - < نام فقیر قصه را دارا گذاشتم> قصه را چگونه خوانده می شود ؟
یک بار " قصه را " را راحت بخوانید و یک بار در شعر ( شاید از تقطیع به این نتیجه نرسید )
این که مجبور می شود برای ادای کلمات در شعر بر سرعت بیفزایید و یا از سرعت کم کنید دارید پرش می کنید از پستی و بلندی هایی که ناچارا" در وزن ایجاد شده
( البته باید اعتراف کنم این عیب ها عیب های بسیار بزرگ و غیر قابل بخششی نیستند ولی شعر به این روانی حیف است که حتی یک ایرادجزئی داشته باشد
و من الله التوفیق