دو بیتی های مترو
با کسب اجازه از محضر دوست ادیب و فرزانه ام جناب آقای دکتر تل لو، این تعداد رباعی را که در توصیف مترو بود ( به طنز و جد ) تقدیم به کاربران محترم سایت .
**************
حمام
بوی عَــرَقش مشام را می آزُرد
گویا پدرش به زور حمامش برد
زانروز، دگــر نرفت حمام انگار
حمام دگر، برای آنوقت که مرد
-----------------------------
سلول انفرادی
یک محبس نُقلی و زِپِرتی است اینجا
سلول دومتر در دومتری است اینجا
صدها نه هزارها تن اینجا چون میخ
دم کرده هوا و مثل کتری است اینجا
-----------------------------
فشار قبر
باور به معاد و روزتـــوزین کردم
پس باک وجود خویش بنزین کردم
راحت شدم از هـــــــول قیامت اما
هر روز فشار قـــــبر تمرین کردم
-------------------------------
رسم ادب
تقدیم به سالخــــوردگان کن جا را
راحـــــــــت طلبی ره نبرد بالا را
این رسم ادب نباشد و مـذموم است
در مترو برون مکن زکفشت پا را
---------------------------------
یه لنگه پا
می دانم این ســــــــــــــفر نباشد آسان
خالی نکنم قالب خــــــــــود را از جان
ای بی خبران زانوی من مجروح است
باید بروم یه لنگه پا تا تهــــــــــــــران
----------------------------------
آروغ
جان پدرت هل نده ، جانیست دگــــــــر
این مترو که نه ، قوطی رانی است دگر
این جا که دماغــــــــم به دماغت چسبید
آروغ زدن بی سببت چـــــــــــیست دگر؟
-------------------------------------
بوی سیر
سرما خوردی بیا و انجــــیر، نخور
تا شیر، نجوشیده ، تو از شیر نخور
گر نیّت تو مســـــافرت با متروست
انصاف کن و سیر ِدلت سیر، نخور
----------------------------------
هُل
این مــــردم بی پناه را هـُل ندهید
بی خود به نگـاه خارجی بُل ندهید
این سنبه ی پر زور ستــودن دارد
در منطقه ی جریمه مان فـُل ندهید
-----------------------------------
خدمت ، گذار
در حسرت صندلی خالی مـُـــردیم
از دولتی ِخدمت ِعالی ، مـُـــــردیم
رحـمی کن واین فشار ها را کم کن
از این همه درد و بی خیالی مُردیم