غزلی از کتاب مردی شبیه خوابهای پرتقالی 
	 
	 
	با چشم های لعنتیِ گول خورده ام
	خود را به عمق آیینه ی دق سپرده ام
	 
	هی فکر می کند به تو تبخیر می شود ...
	" یک تکه ابر گم شده ی باد برده ام "
	 
	مثل جهنمی ا ست که له می کند مرا ...
	سنگینی ِ نگاه تو بر روی گُرده ام
	 
	انگور های وسوسه انگیز خویش را
	له کرده ای درون دل رنج برده ام
	 
	آخر بنوش و مست کن و بی هوا برقص ...
	با پیک های سینه ی در هم فشرده ام
	 
	پاییز می شوی نفسم را نفس نفس ...
	لکنت گرفته لفظ و بیان ِ شمرده ام
	 
	د ِ مثل ِ دل خورم من از آزار چشم ها...
	از سوزش دهانم و آش نخورده ام
	 
	تو دفن می شوی من دیوانه را چه زود ....
	هرچند من هنوز برایت نمرده ام
	
	 
	
	منتظر حضور شما در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران واقع در
	مصلای بزرگ تهران هستیم.
	دیدار ما در: شبستان، سالن 3 راهرو 20 غرفه 21
	انتشارات شاملو مشهد
	کتاب بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر و مردی شبیه خوابهای پرتقالی بنده در این غرفه
	ارائه می شود
	http://sabzevar-sher.persianblog.ir
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1391/2/13   در ساعت   :    10:8:5
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1277
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.