به دست باد میدادم , بسویت قاصدک ها را
	به امیدی که بگشایی , برویم روزنک ها را
	بروی صورت زردم , نشسته نقشی از غمها
	تو از این چهره غمگین , جدا کن غمبرک هارا
	فلک با حیله میخواهد , تو را از من جدا سازد
	بیا از بیخ و بن برکن , بساط این کلک ها را
	کویر خشک و سوزانم , همیشه غرق در گل بود
	اگر سیراب میکردی , به قلبم این ترک هارا
	نگو چیزی نمیدانی , از این درد جگر سوزم
	نزن با این جدایی ها , به زخمم ناخنک ها را
	نه تنها در ره عشقت , منم سرگشته و شیدا
	تو مجنون ساختی حتی , تمام شاپرک ها را
	نمی خواهم که دنیا را , ببینم بی تو یک لحظه
	ببار ای اشک خونینم , بپوشان مردمک ها را
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1391/2/9   در ساعت   :    19:33:53
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1055
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.