آمد و با عشق خود جان مرا ارزنده کرد
بیت بیت شعر من ، با خنده اش تابنده کرد
تا فراسوی زمان ، شور مرا بر باد داد
نام من در عاشقی ، سر لوحه ی آینده کرد
سوزها بود و نبودش با من مسکین قرار
تا که آمد ؛ خانه را با عِطر خود آکنده کرد
سینه ام از یاد او گُر میگرفت در شام غم
این زمستان هم سرآمد ؛ دشت دل پر خنده کرد
غایب از هر انجمن بودم به روزِ بی کسی
تا که آخر گوشه چشمی بر دلِ این بنده کرد
لحظه لحظه خاطرات کودکی را گشتم و
راست گوید که خدا ، جوینده را یابنده کرد
بوسه باران نگاهش گشته این مرداب پیر
برکه ی خشک دلم را مِهر او پوینده کرد
مات شد از این هبوط ناگهانی جان من
رو به معراج غزل ، احساس من بالنده کرد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/7 در ساعت : 1:49:9
| تعداد مشاهده این شعر :
1118
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.