ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عمق فاجعه به پایت نمی رسد


 بیهوده می جنگم



زنی که در من



به نفس نفس افتاده



هی پشت به خودم می گریزد



در جبهه ای



که همرزمانم



 سال هاست سخن نگفته اند



فریاد تو



صدای انعکاس کوهی ست



که به من برگشته



خم شده تا سنگریزه ها را



روی هم بچیند



شاید خاطره ی سنگی



که قرار نبود من باشم



7 بار تکرار شود در ذهن هاجر



زنی که قرار نبود تو باشی و



خدا کربلا را مقدر کرد



تا عمق فاجعه به پایت  نرسد



وقتی عباس بر نمی گردد



جعفر بر نمی گردد و عثمان و...



تو بر گشته ای



به ذهن زنی



که نامت را نمی داند و



رد تو را



از اولین ستاره ی شب گرفته



در غروب روزی



که جهان



 از من برگشته است.



 



 ...



این روزها تمام درد هایم را دخیل بسته ام به دل سوخته ی بانو  ام البنین(س)


کلمات کلیدی این مطلب :  عمق ، فاجعه ، به ، پایت ، نمی ، رسد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/5 در ساعت : 22:33:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  1158


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/2/6 در ساعت : 1:16:22
سلام خانم صداقتی نیای گرامی

درود بر شما سیده ی بزرگوار بسیار زیبا بود واژها در کنار شما آرام می گیرند و احساس غرور می کنند

سلام استاد
ممنونم از حسن نظرتان
سید حسن مبارز
1391/2/6 در ساعت : 0:42:13
دست مریزاد خانم صداقتی ، آفرین
درود بر لحظات عارفانه ی تان


سپاس جناب مبارز
اعظم پردل
1391/2/6 در ساعت : 10:51:4
سلام خانم صداقتی نیا
خوش به سعادتتون که اینقدر زیبا می نویسید
در پناه حق
اعظم پردل
1391/2/6 در ساعت : 10:52:17
خصوصی
بااجازتون قسمتی از شعرتون در مورد حضرت زهرا رو تو وبم گذاشتم
www.tabeshekavir.blogfa.com
دکتر آرزو صفایی
1391/2/5 در ساعت : 23:57:49
سلام بر شما زیبا سرودید
ماندگار باشید

سلام بانو
سپاس
زهرا شعبانی
1391/2/6 در ساعت : 9:55:45
لام فاطمه ام دلم گرفته خیلی بیشتر از اونی که گفتم و شنیدی منتظر یه تلنگرم که... دعام کن فاطمه دعام کن
حسین سنگری
1391/2/6 در ساعت : 2:17:48
سلام خواهر صداقتی گرامی کارهای سپید شما رو خیلی دوست دارم ... حس عجیبی توشون موج میزنه برقرار باشید
بازدید امروز : 34,488 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,549,606
logo-samandehi