يارب به حقٌ زهراء (ع) ...
	 
	من در فراق ياران ، در بحر روزگاران
	شعري نگفته دارم ، دردي نهفته دارم
	 
	اسمم عليرضا هست ( رسمي در آن روا هست :
	جدٌي بزرگ و عالم ! از وي شنفته دارم )
	 
	فاميلم آيت الله ، با ياء نسبت آن
	پيگير آن نگشتم ، راه نرْ فته دارم
	 
	من يزديم زريشه ،1،3،2،4 هجي شه
	اصل نژاد خود را من در هرفته دارم
	 
	سنٌي قريب هفتاد ، از عمر من بيفتاد
	با اين وجود من هم ، درٌ نسفته دارم
	 
	مرديم ، اخگري بود ؛ مهتر ؟ نه ! كهتري بود
	در نزد اهل منزل ، آش نپخته دارم
	 
	شغلم پژوهشي هست ، امٌيد رويشي هست
	امٌا به بند ديوان ، دردي نگفته دارم
	 
	من عاشق حبيبم ، محتاج آن طبيبم
	به امٌيد منجي عصر ، يك خلقٍ خْفته دارم
	 
	يا ربٌ به حقٌ زهراء ، بيدارساز ما را
	يك سوي رند كامل ! ، يك سو چلفته دارم
	 
	
 هرفته نام محل باستاني يزد و بنابر اين ريشه ي شهر يزد است
	
 چلفته تلفٌظ قديمي چلفتي است كه هنوزهم در برخي از نقاط ايران متداول است
	
 شعري است كه در اواسط فروردين 1391 به صورتي تا حدودي تفنني – بالبداهه خطاب به اعضاي خانواده ام سروده ام ؛ و لذا شعري است خانوادگي ؛ منتهي ياد آور سنٌتي است نسبي كه در شعر پارسي وجود داشته است ؛ و شعرائي متعدد به معرفي نام و لقب و زادگاه .... خود ، و گاه فلسفه ي اين نام و لقب و ساير مشخصات خود ، مي پرداخته اند .
	اين مشخٌصه ي شعر پارسي در قرن حاضر ( 14. ه . ش ) تا حدود بسيار زيادي تضعيف شده است ؛ و آن نيز شايد به دليل غرب زدگي و خود باختگي در مقابل فرهنگ بيگانه باشد كه بر خلاف تصوٌر برخي ، به « شعر آزاد » مرتبط نمي شود ؛ و مي بينيم كه در حوزه شعر آزاد هم شعراي بزرگي چون سهراب سپهري كم و بيش از مشخصٌات هويتي خود سروده اند   
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1391/2/2   در ساعت   :    9:35:57
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1260
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.